Abstract:
یکی از بحثهای اساسی معرفتشناسی، مسئلة بدیهیات است. بدیهیات در دیدگاههای
معرفتشناختی بیشتر فیلسوفان، نقشی بیبدیل دارد. از آنجا که این دسته از دانشهای
بشری، به اکتساب نیاز ندارند، میتوانند پایهای استوار برای دستیابی به دیگر
دانشهای بشری باشند. توجه به ویژگیهای بدیهیات، در عین حال که ما را از بسیاری از
خطاهای معرفتشناختی باز میدارد، در پاسخگویی به شبهههای فراوانی هم که امروزه
دربارة بدیهیات طرح میشوند، ما را یاری میرساند.
در این مقاله کوشیدهایم دو اصطلاح مختلف بدیهی را که کمتر بدان توجه میشود، روشن
سازیم و برخی از ویژگیهای آنها را مقایسه کنیم. توجه به اختلاف دو اصطلاح «بدیهی
به معنای اعم و بدیهی به معنای اخص» در تعیین انواع بدیهیات ضروری است. گزارههایی
در سخنان فیلسوفان ما بدیهی شمرده شدهاند، ولی امروزه بدیهی شمرده نمیشوند. هدف
این مقاله، نشان دادن اختلاف نظر یاد شده در شمار بدیهیات است که با دقت در دو
اصطلاح نانوشتة بدیهی و نظری برطرف میشود.
Machine summary:
"آیا همة گزارههای ادعا شده، بدیهیـ به معنای اعمـ اند یا خیر؟ آیا این گزارهها صرف نظر از بدیهی و نظری بودن (چگونگی پیدایش)، یقینی هستند یا نه؟ همچنین آیا گزارههای یاد شده، بدیهی به معنای اخص (از مبادی برهان) هستند یا خیر؟ برای روشن شدن پاسخ پرسش نخست, باید بار دیگر یادآور شویم که مبحث بدیهیات به معنای اعم تنها به چگونگی پیدایش علوم حصولی ناظر است.
بدین ترتیب، برای پاسخ دادن به پرسشهای دوم و سوم، باید به هر یک از آن گزارهها نگاهی دقیقتر بیاندازیم و با بررسی ملاک جدا کردن آنها از دیگر گزارهها، روشن سازیم که آیا راه پیدایش این گزارهها در یقینی بودن آنها تأثیری دارد یا نه؟ البته در اینجا به این بحث نمیپردازیم و در پایان این مقاله، تنها به چکیده دیدگاه خود که مبتنی بر مطالب گذشته است اشاره میکنیم: الف) تصدیقات بدیهی به معنای اعم عبارتند از: اولیات، وجدانیات، حسیات، فطریات، حدسیات، متواترات و مجربات؛ ب)از میان گزارههای یاد شده، اولیات، وجدانیات و فطریات، یقینیاند و یقینی بودن حسیات، مجربات، حدسیات و متواترات در گرو یافتن قیاسی است که خود معتبر باشد و اعتبار این گزارهها را نیز تأمین کند؛ ج)اولیات و وجدانیات را میتوان مبادی برهان دانست، ولی اساس، اولیاتاند؛ زیرا وجدانیات به دلیل عمومی نبودن، کاربرد چندانی در علوم مختلف ندارند؛ د) فطریات به رغم این که یقینیاند و از راه فکر و نظر به دست نیامدهاند، مبدأ [اولیة] برهان نیستند؛ زیرا خود بر گزارههای دیگری مبتنیاند."