شیطان سفید (صد سال انتظار پرتغال برای نوبل) Literature and art

"جمعیتی که پشت چراغ منتظر ایستاده بودند یک‌باره راه افتادند و بر خطوط موازی سفید رنگی که روی آسفالت سیاه کشیده شده بود قدم‌ گذاشتند،عجیب است که همه به این خط کشی‌ها می‌گویند خط کشی‌های گورخری!این‌ها به همه چیز می‌مانند،به‌جز خط های پوست گور خر!! بعضی‌ها می‌نشینند و حساب می‌کنند و می‌گویند که‌ این تأخیر جزیی و بی‌اهمیت را اگر در تعداد هزاران چراغ راهنمایی که توی این شهر هست ضرب‌ کنیم و در نظر داشته باشیم که هرکدام از آن‌ها هم سه تا چراغ سرخ و زرد و سبز دارد رخ می‌دهد و عامل این همه راه‌بندان یا به قول امروزی‌ها، ترافیک چیست. فکر می‌کنند تصادف شده؛یک تصادف بزرگ،داد می‌زنند:"خوب پلیس رو خبر کنین،اون قراضه رو از سر راه ببره کنار"مرد عجز و لابه می‌کند:"خواهش هنوز دارد مأیوسانه می‌گوید: من کور شده‌ام،کور شده‌ام، چشم‌هایش پر اشک شده، چشم‌هایی که او ادعا می‌کند مرده‌ و از کار افتاده‌اند بیش از هر زمان دیگر برق می‌زنند"