Abstract:
در حوزه اخلاق شهود گرایی دارای پیشینة کهن است. آنچه در این مقاله مورد نظر است این است که به شهودگرایی به منزلة دیدگاهی در معرفتشناسی اخلاقی، توجه شده است.شهودگرایی عبارت از این مدعاست که برخی از مردم به طور بیواسطه و بیآنکه به استنتاج منطقی دست بزنند، در باور داشتن به درستی بعضی از احکام اخلاقی موجه و برحقند.
Machine summary:
شهودگرایان ممکن است این را هم بپذیرند که توجیه نظاممندتری هم امکانپذیر است، هر چند ضروری نیست؛ مثلا، شاید شخصی بدون توسل به استنتاج منطقی در باور به اینکه بیدلیل دروغ گفتن نادرست است موجه باشد، در صورتی که سایر مردم این حکم را از احکام اخلاقی موجه دیگری نتیجه بگیرند.
شهودگرایان در مـورد اینکه کـدام یک از ویـژگیهای باورهای اخلاقی باعث میشود که آنها بدون توسل به استنتاج منطقی موجه شوند، نیز اختلاف نظر دارند.
برخی از آنها اظهار میدارند که شخص در صورتی بدون توسل به استنتاج منطقی در باور به یک حکم اخلاقی موجه است که آن حکم تردیدناپذیر یا قطعی باشد (یعنی شخص معتقد به آن نمیتواند در این باور تردید کند یا آن را تغییر دهد یا نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای این کارها داشته باشد.
در مقابل شهودگرایان دیگری هستند که میگویند حکم باید به نحو عینی خطاناپذیر و قابل اعتماد باشد (یعنی امکان خطا بودن آن منتفی باشد) یا بر اساس یک روایت ضعیفتر، برای اینکه شخص بدون به کارگیری استنتاج منطقی در باور به آن حکم موجه باشد، حکم باید احتمـالی باشد.
چنانچه کسی به قابل اعتماد بودن شهود اخلاقی معتقد باشد، میتواند باورهای مبتنی بر شهود اخلاقی را با نتیجه گرفتن آنها از مقدماتی دربارۀ اعتمادپذیری فرایند ایجاد کنندۀ آنها توجیه کند و بنابراین، این باورها بدون توسل به استنتاج منطقی توجیه نمیشوند.