Abstract:
ضعفهای دموکراسی به معنای نادیده انگاری قوتها و شایستگیهای آن نیست.به عبارتی کسی که به دنبال سلامت و بقای گوهری به آسیبشناسی آن میپردازد،از ارزش و کمال آن آگاه بوده است وگرنه شی فاقد ارزش،نیازی به آسیبشناسی ندارد.کانت فیلسوف شهیر آلمانی قصدش از نقادی عقل آن بود که برای ایمان جای باز نماید.یعنی او مقصود از نقادی خود را کاری اثباتی قلمداد کرده است.آسیبشناسی و نقادی دموکراسی در این مقاله نیز برای آن است که دموکراسی را سلامت و بقا بخشد،نه آنکه آن را از دیده انداخته یا از اساس براندازد.ثمره دیگر این مقاله آن است که ما را با دنیای واقعی دموکراسی آشنا میسازد؛هم دموکراسی در مقام تعریف و توصیف و هم آن دموکراسی موجود و محقق در عینیت گیتی.با آشنایی نخست«برد»و«کشش»دموکراسی را میشناسیم و نیازهایش را لمس میکنیم و با آشنایی دوم خطرها و تهدیدهای متوجه به آن را میشناسیم و در مجموع ممکن است با شناخت نیازمندیها و محدودیتهایش و نیز آسیبهای خارجی و دشمنانش،در جستجوی راهکارهای تکمیلی و تضمینی آن موفقتر باشیم.شایان ذکر است که بررسی آسیبها و
Machine summary:
"1 برای خروج از این مشکلات راهکارهایی ارایه گشته است که هیچ یک قرین توفیق نیست زیرا یا عنان حکومت را از دست عامه خارج ساخته و مانند دموکراسیهای غیرمستقیم و حکومت نمایندگی اختیارات را به جمعی خاص واگذار مینمایند که در این صورت چیزی به نام مردمسالاری یا دموکراسی باقی نمیماند،زیرا دموکراسی به اولیگارشی یا گروه سالاری تبدیل میگردد،یا همچنان عنان اختیار را در دست عامه باقی مینهنند که در این صورت نیز مشکل استبداد اکثریت به قوت خود باقی است.
اما شاید در یک نگاه دقیقتر بتوان گفت این خطرها ناشی از ذات دموکراسی نیست، بلکه بیشتر از صعف اخلاقی تودهها و یا اقلیت حاکم ناشی میشود،گرچه حقیقت آن است که در خصوص لیبرال دموکراسی تهدید اخلاق ناشی از ذات لیبرال دموکراسی و بسیار جدی و سهمگین است،زیرا همچنانکه پیشتر ملاحظه شد لیبرال دموکراتها رهبری اعمال را تنها به دست خرد ابزاری یعنی به دست خواستهها و هواها دادهاند.
تحول تکنولوژی اطلاعاتی وارتباطی،گسترش تکنولوژی روابط تجاری و مالی و بنگاههای اقتصادی بین المللی که هریک مستقل از هرگونه تصمیم سازی توسط دولتها و ملتها با قدرت فزاینده خود با یک دولت برابری کرده یا بر آن برتری مییابد و نیز وجود نهادهای اقتصادی و سیاسی بین المللی مانندسازمان ملل متحد و بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول،عفو بین المللی و مشکلات جهانی ناشی از جمعیت و بهداشت و محیط زیست که خود منشأ ظهور سازمانهای جهانی شده است،همچنین پیوستن برخی از کشورها به پیمانها و همکاریهای منطقهای از جمله عوامل پدیده جهانی شدن2هستند که تضعیف حاکمیت ملی را در پی دارد و مشارکت مردم رادر فرآیند تصمیمسازی و نیز جلب رضایت عامه را که از محورهای بنیادی و اصلی دموکراسی هستند دچار مشکل میسازد."