Abstract:
هفتپیکر، چهارمین منظومهی نظامی به دلیل در برداشتن داستانکهای مختلف که به باور داستانپردازان امروزی برای کشدار کردن مطلب در داستان اصلی گنجانده شده، در میان سایر آثار نظامی ویژه است. این مجموعه داستانکهای رمزی و به ظاهر مجزا با عناصری عامیانه، راههای تعالی انسان را نشان میدهد و شاعر برای رسیدن به آرمانشهر خود، در لابهلای این داستانکها، حقایق بسیاری را آشکار میسازد.نظامی در این اثر با درآمیختن تاریخ و افسانه، مجموعهای میآفریند که به لحاظ زبانی، ساده و نزدیک به محاوره است.اگر چه نمیتوان داستانهای نظامی را در هفتگنبد با تکنیکهای داستاننویسی امروز بررسی کرد، با تحلیل نمادهای داستانی، شخصیتها و توصیف صحنههای مختلف میتوان هنر داستاننویسی نظامی را به روشنی دریافت.
Machine summary:
"نظامی در داستان هفتگنبد زمانی که موضوع رفتن بهرام را به خورنق بیان میکند و از حکم هفت اختر خبر میدهد که شاه سرانجام هفت شاهدخت را در کنار خواهد گرفت، به هیچ وجه در صدد برنمیآید که ماجرای شاهدختها و نحوهی رسیدن بهرام به آنان را شرح دهد؛ چرا که در آن شرایط هنوز بهرام تاج شاهی به سر ننهاده و مخالفان را سرکوب نکردهاست بنابراین چون آرزوی بزرگتری فکر او را به خود مشغول دارد و بر آن است که به آن جامهی عمل بپوشاند، بهطور موقت شاهدختها را به فراموشی میسپرد اما زمانیکه به سلطنت دست مییابد و با فراغت خاطر به نشاط مشغول میشود، شاعر بهگونهای استادانه، حدیث هفت دختر حور سرشت را به خاطرش میآورد و او را مشتاق میکند که هفت شاهدخت را به عقد خویش در آورد.
مثلا زمانیکه شریک «ماهان» در سپیدهدم ناپدید میشود و سپس مرد و زنی با کولهباری سنگین پیدا میشوند و او ماجرای خود را برای آن دو نقل میکند، مرد به او میگوید: دیـو بــود آنکـه مـردمـش خـوانی نــام او هـــایــل بــیــابــانــــی چـون تـو صد آدمـی زره برده است هـر یکی بـر گـریـوهای مــرده است من و ایـن زن رفـیـق و یـار تـوایم هــر دو امـشـب نـگاهـدار تــوایــم (هفت پیکر، ص240) با توصیفی که نظامی از مرد و زن همراهش دارد و با قوت قلبی که از زبان مرد به «ماهان» میدهد، سه عامل ایجاد میشود تا خوانندهی داستان همراه قهرمان تصور کند که راه نجاتی از آن بیابان هولناک و دیوان رهزن پیدا شده است: وجود زنی ـ به ظاهر همسر مرد غریب ـ که شخصیت آنان را طبیعی و این سویی نشان میدهد."