Abstract:
از دیرباز اتحادیههای کارگری به عنوان ابزاری برای احقاق حقوق کارگران شناخته میشده است، اما سالهاست که مدیران شرکتهای تجاری و صنعتی با استفاده از روشهای مختلف تلاش میکنند که با توجیه کارگرانشان، از عضویت آنان در این تشکلهای صنفی جلوگیری نمایند. نویسنده با اشاره به پذیرش حق آزادی بیان و حق آزادی عدم گوش دادن به آنچه که ما تمایلی به شنیدن آن نداریم، یادآوری میکند که اجبار کارکنان به شرکت در جلسات یک طرفه نقد عملکرد اتحادیهها، توزیع جزوات اطلاعرسانی، برگزاری جلسات خصوصی از سوی مدیران و سرپرستان، ارسال نامه و همراه نمودن کارکنان خود با رانندگان برای معرفی مضرات عضویت در اتحادیهها، از روشهای رایج به کار گرفته شده از سوی ابرشرکتهای تجاری امروز به حساب میآید. آیا در سایه قانون موسوم به آزادیهای کارگری (WFA)، سرانجام کارگران ما میتوانند به آزادیهای بنیادین و به رسمیت شناخته خویش دست یابند؟
Machine summary:
"البته آنها برای چنین اقداماتی از پوششهایی نظیر ارتباط نزدیک و چهره به چهره با کارگران خود استفاده میکنند تا در قالب حق آزادی بیان، از زیر بار مسئولیتهای حقوقی فعالیتهای غیرقانونی خویش، شانه خالی نمایند.
و البته در قوانین فدرال هم چنین اجازهای به اعضای اتحادیه کارگری برای سخنرانی در جمع کارگران اعطا نشده است و حتی آنان نمیتوانند در برابر صحبتهای کارفرماها در مورد مضرات اتحادیهها، از خود دفاع نمایند.
بدین ترتیب، در بسیاری از شرکتهای تجاری امروز ایالات متحده، نه تنها به صورتی دورهای، حق آزادی بیان کارگران و کارکنان شرکت پایمال میگردد، بلکه آنان اجازه برخورد آرا و نظرات مختلف با هم و تشکیل جلساتی با حضور موافقان و مخالفان این اتحادیههای کارگری را نیز نمیدهند.
قانونی هم با عنوان «آزادیهای کارگری» به کنگره پیشنهاد شده است که در صورت تصویب نهایی، دیگر کارفرمایان حق ندارند برای توجیه کارگران آنها را مجبور به شرکت در جلساتی نمایند که در آن نظرات یک طرفه کارفرمایان به آنان تحمیل میشود."