Abstract:
مطالعه و بررسی یک سازه5یا مفهوم اجتماعی(مانند مردمسالاری یا دموکراسی)نیازمند توضیح نظری آن براساس یک منطق علمی و تبیین تجربی آن از طریق مدل قابل ارزیابی در یک واقعیت اجتماعی است.بنابراین تحلیل هر مفهوم اجتماعی به معنای قرار گرفتن آن در یک چارچوب نظری علمی است که هر دیدگاه علمی نیز مبتنی بر پارادیم معینی میباشد.پارادایم یا انگاره فکری نیز خود متکی بر فلسفه مشخصی است.
هویت تحلیل هر مفهومی در واقعیت به مختصات دیدگاه نظری حاکم بر آن مربوط میشود.دیدگاههای نظری نیز از پیشفرضهای خود که در پارادایم طراحی و گنجانده شدهاند،عدول نمینمایند.لذا برای درک عمیق نظری هر مفهومی لازم است که به عناصر پارادایمی دیدگاه نظری حاکم بر تعریف آن مفهوم توجه جدی نمود.یکی از مفاهیم اساسی با معنا در تحلیل رویدادهای و ساختارهای سیاسی جوامع، مفهوم دموکراسی است که نیازمند کالبدشکافی نظری و پارادایمی است.
در نظام اجتماعی ایران(پس از انقلاب اسلامی)این مفهوم در چالش با برداشت های دینی از جایگاه مردم در تصمیمسازیها تحت عنوان مردمسالاری دینی قرار گرفته است.لذا ضرورت یک بررسی از جایگاه نظری و پارادایمی دموکراسی که اساسا در جوامع غربی مورد نظریهپردازی قرار گرفته است و مردمسالاری دینی که مورد بحث تعداد اندیشمندان دینی(مسلمان)قرار گرفته است،محسوس میباشد. بر این اساس،در این مقاله با استفاده از رویکرد اسنادی،جهت درک عمیق مردم سالاری دینی به عناصر پارادایمی تفکر مردمسالاری دینی از یک طرفه و مقایسه آن با عناصر پارادایمی دموکراسی غربی از طرف دیگر پرداخته میشود.بنابراین این مقاله در پی جواب به سئوالات اساسی ذیل است:
1-عناصر پارادایمی دموکراسی غربی و مردمسالاری دینی چیست؟
2-تفاوتهای پارادایمی دموکراسی غربی مردمسالاری دینی چیست؟
3-موانع شکلگیری پاردایم مردمسالاری دینی و نظریهپردازی آن جهت ورود به واقعیت کدامند؟
Machine summary:
"اثباتی تحت عنوان دموکراسی غربی مورد بحث نظری و علمی اندیشمندان و
جهت تبیین دقیق دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی لازم است به
عناصر پارادایمی این دو الگوی مشارکت مردم در اداره نظام اجتماعی پرداخته شود.
در تمامی فعالیتهای اجتماعی را میتوان به عنوان یکی از عناصر پارادایمی دموکراسی غربی مورد
مسلما براساس مباحث نظری میتوان به ارائه الگو یا مدل اجرایی مردمسالاری دینی متناسب با مقتضیات اجتماعی-اقتصادی و
واقع به ارائه پیشفرضهای معرفت علمی با خصیصه دینی جهت تبیین و تحلیل واقعیت اجتماعی بهپردازد.
در این جا است که پارادایم دینی مورد ارزیابی تجربی قرار میگیرد و مشخص
معرفت علمی متکی بر پارادایم دینی(اسلامی)مبتنی بر اصالت عینیت و ذهنیت است.
هزینههای این دنیایی انسان فعال است ولی بعد غیر اثباتی که تحت عنوان ایمان از آن یاد
بر این اساس،اصالت عینیت و ذهنیت به عنوان یکی دیگر از عناصر پارادایم دینی(اسلامی)در
است و معرفت علمی بر اساس پارادایم و نهایتا مدل بر اساس علم قرار دارند.
که توضیح نظری آن نظام در سطح معرفت علمی متکی بر پارادایم انجام میشود و الگوی
معرفت علمی لازم است که به صورت غیر مستقیم عناصر موجود در پارادایم آن معرفت
معرفت علم اثباتی به طراحی یک نظام اجتماعی مشخص پرداخت که خود به خود به تولید و بازتولید لیبرال دموکراسی میپردازد که البته نسخه اجرایی آن میتواند با توجه شرایط
بر اساس مجموعه مباحث در فلسفه اجتماعی و سیاسی اندیشمندان مسلمان میتوان به عناصر پارادایمی(مانند اصالت جبر و اختیار،اصالت عینیت و ذهنیت،اصالت قانون عام"