Abstract:
شیخ مصلح الدین سعدی،چهرههای متفاوتی از خود،در ادب فارسی،نمایانده است.گاه شاعری است که با روش سهل و ممتنع به وعظ و اندرز میپردازد و گاهی در چهرهء مشاور لب به سخن میگشاید و کلمات و جملاتی در قالب نظم و نثر میریزد و با بیانی نغز و شیوا مخاطب خود پادشاه را نهیب میزند و هشدار میدهد که مراقب زندانیان و فقیران و جاسوسان و دشمنان باشد.زمانی هم در نماد یک مصلح اجتماعی تجلی میکند و به مردان و زنان جامعه،درس قناعت و تواضع میآموزد.زمانی هم با شور و حرارت، چونان عاشقی پاک باخته در باب عشق و شور مستی بیپرده پوشی و صریح و خوشایند رازهای عاشقی خویش را بر ملا میکند.در این مقاله سعی بر این است که دیدگاه سعدی خویشتن را بدین صفات،متصف کرده و در ضمن نظرات او در باب شاهد بازی چیست؟ ضمن آنکه پیشینهء تغز و عشقبازی عارفانه و عاشقانه را نیز،بدست میدهد و دیدگاههای پیش از سعدی را نیز درین مورد عنوان میکند.
Machine summary:
"از سخنان هجویری چند مطلب بر میآید،اول اینکه نظر در زیبارویان را جایز نمیداند،دوم اینکه جمله مشایخ آن را آفت میدانند در صورتی که میدانیم سعدی خود را از شیوخ عارف بوده است،نظری خلاف آن دارد،سوم آنکه طایفهای به نام حلولیان هستند که آنرا مذهب خویش میدانند و این مسأله از طریق آنان شایع شده است و چهارم آنکه اولیای خدا و متصوفه آنرا تجویز میکنند و ردان عمل مینماید یعنی،به عبارتی اولیای خدا،هم نظربازی و نگریستن به جمال زیبارویان را به عنوان جلوهگاه زیبایی خداوند،مجاز میدانند و بکار میبندند،به عبارتی«ان الله جمیل و یحب الجمال»در همین کتاب حدیثی نقل میکند:«اطلبوا الحوایج عند حسان الوجوه2» نظر سعدی این است که صاحبدلان و به عبارتی عارفان و شناسندگان خداوند،در برابر زیبایی معشوقان،بیدل و حیران میشوند: نظر به روی تو صاحبدلی نیندازد که بیدلش نکند چشمهای فتانت (غ 841) عز الدین محمود کاشانی در مصباح الهدایه،نظری صریحتر بیان میدارد."