Abstract:
عبد القادر بیدل دهلوی بزرگترین شاعر فارسی گوی هند در سال 11054 در یک خانواده نظامی با گرایش عرفانی در دهلی دیده به جهان گشود.در کودکی پدر و مادرش را از دست داد و تحت سرپرستی عموی درویش ملک خود بنام میرزا قلندر قرار گرفت. بیدل با توجه به استعداد ذاتی خود و راهنماییهای عمویش راه ترقی و کمال را در پیش گرفتو بالاخره بعلت آشنایی با افکار عارفان و صوفیان بزرگ،زبان و ادبیات فارسی در شعر و شاعری در شاخه هندی،به کمال رسید.در آثار بیدل عرفان اسلامی،فلسفه هندی موج میزند.بالاخره با به یادگار گذاشتن بیش از صد هزار بیت شعر و آثاری در نثر در سال 1133 در سن 79 سالگی در دهلی در گذشت و در صحن خانهاش بخاک سپرده شد و همه ساله روز چهارم صفر که روز وفات بیدل است از طرف دوستدارانش مراسم با شکوهی تحت عنوان عرس بیدل برگزار میشد.
Machine summary:
"اما در این میان یکی از شعرای فارسی زبان شبه قاره،ابوالمعانی میرزا عبد القادر فرزند عبد الخالق در پرده شعر و شاعری نوای دل انگیز دیگری نواخته است.
گویی مفهوم این بیت حافظ را سرلوحه کار خویش قرار داده است که میفرماید: از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم از آنجا که بیدل در رأس یک جریان و سنت ادبی قوی،بنام سبک هندی قرار گرفته و زبان و ادبیات فارسی را دچار تحول کرده است،لذا وظیفه حکم میکند در راه شناساندن این شاعر دیر آشنا به جامعه ادبی از هیچ کوششی دریغ نشود.
امید است که استادان گرانقدر پرده اغماض به روی اشتباهات و نواقص این مقاله بگسترانند تا تشویقی باشد برای ادامه کار در وادی بیدل شناسی که بهر حال عمر شریفش را در راه اشاع ادب و زبان فارسی و تزکیه نفس صرف کرده است.
نقاب راز دو عالم شکافتم به خیالت ز صد هزار شبستان به یک چراغ گذشتیم پرفسور نبی هادی در این مورد در کتاب عبد القادر بیدل دهلوی آورده است: «میرزا از کودکی در محیطی آکنده از روح عرفان و تصوف بالیده و با متوصفان و صاحبان فضل تماس و صحبت داشت.
اما در اثر ممارست و مداومت در آثار بیدل و انس گرفتن با سنت ادبی و زبان خاص شاعر، کم کم این ابهام و پیچیدگی رنگ میبازد و جای خود را به لذت درک معانی و مفاهیم عمیق میبخشد."