Abstract:
افقی که در سپده دم پدیدار میشود،همواره تماشایی است،خاصه اگر مه آلود نباشد.در مقالهء حاضر که شرح یک نظریه دولت است،این موضوعات نشان داده میشوند:چه ساختاری یکی از منابع قدرت اجتماعی را در جوامع مؤخر غربی تشکیل میدهد و چگونه نظام جزیی آن مستلزم دخالت دیگر نظامهای جزیی میشود؛چگونه چهار امر کارکردی برای دولت به وجود میآیند که در عین حال متضاد با یکدیگرند و این تضادها متضمن چه عواقبی هستند؛چگونه بحرانهای متفاوت شکل میگیرند؛چگونه یک جمعیت اضافی-که شا مل گروههای اجتماعی جدید نیز میباشد-تکوین یافته است که جنبش سیاسی(مسلک،درخواستها،سازماندهی،ملاکهای هویت گروهی،و غیره)خاص خود را دارد.تبیین رهیافت نظریه و اشاراتی به اسلوبشناسی آن،باب نوشته را میگشایند؛در دو قسمت نهایی،عیار نظریه از سوی شارح محک زده میشود.
Machine summary:
"در مقالهء حاضر که شرح یک نظریه دولت است،این موضوعات نشان داده میشوند:چه ساختاری یکی از منابع قدرت اجتماعی را در جوامع مؤخر غربی تشکیل میدهد و چگونه نظام جزیی آن مستلزم دخالت دیگر نظامهای جزیی میشود؛چگونه چهار امر کارکردی برای دولت به وجود میآیند که در عین حال متضاد با یکدیگرند و این تضادها متضمن چه عواقبی هستند؛چگونه بحرانهای متفاوت شکل میگیرند؛چگونه یک جمعیت اضافی-که شا مل گروههای اجتماعی جدید نیز میباشد-تکوین یافته است که جنبش سیاسی(مسلک،درخواستها،سازماندهی،ملاکهای هویت گروهی،و غیره)خاص خود را دارد.
1این بحرانها تعداد فزایندهای از نظریهپردازان را به سمت اظهار این نظر سوق دادهاند که قیود نظاممند و غیر قابل رفعی به وسیلهء تضادهای درونی رو به رشد فراشد انباشت سرمایه، بر سیاستهای دولت تحمیل میشوند؛2بنابراین،دیگر نمیتوان فرض کرد که دولت موفق خواهد شد این فرایند را حفظ یا منازعات اساسی حاصل از آن را رفع کند-در اصل،فرض اصلی نظریهء اخیر مورد بحث در اینجا آن است که،به رغم مساعی نخبگان دولتی،دولت کارایی خود را در حفظ انباشت سرمایه یا در دخالت به منظور رفع منازعات حاصل از تلاشی ملازم با جوامع سرمایهداری به طور روزافزون از دست خواهد داد.
(نگاه کنید به نمودار 1)02 نمودار 1-الگوی تحلیل نظامهای جزیی سرمایهداری متأخر (به تصویر صفحه مراجعه شود) نظام جزیی اقتصادی تضادهای درونی دولت رفاهی در تحلیل نظامهای جزیی،ملاک اسلوب شناختی برای تفهیم آن چه در مورد دولت رفاهی«سرمایهدارانه»است،مشخص کردن طرقی است که دولت به وسیلهء آنها از حیث کارکردی به فرایند انباشت سرمایه مرتبط و وابسته میباشد؛12بنابراین،در سطح کلی،خط مشی اسلوب شناختی این ت حلیل با خط مشی ساختارنگران و اشتقاق گرایان (derivationists) 22 تفاوت اندکی دارد."