Abstract:
افریقای جنوبی بعد از 3 قرن و اندی سلطة سفیدان بر سیاهان، در پی فشار بینالمللی، با انتخابات 1994 حکومت کشور را به سیاهان واگذار کرد. از آن زمان تا کنون گرچه بسیاری از سیاهان ثروتمند و متنعم شدند، اما نتوانستند مسائل کشور را حل و انتظارات مردم حتی سیاه را برآورند. گرچه سفیدان صادقانه خود را ملزم به پیروی از قواعد بازی دموکراتیک میدانند، اما سیاهان در بخش غیررسمی، این قواعد را زیر پا میگذارند و جر میزنند و حقوق پذیرفتهشده سفیدان را نقض میکنند و در بخش رسمی دولت سیاه نسبت به این مسائل حساسیت لازم را نشان نمیدهد. در عین حال ناکارآمدی دولت و فساد اداری موجب نارضایتی مردم (حتی سیاه) شده است. به نظر میرسد که دولت برای حل مسائل کشور الگوی جامع و کافی نداشته باشد و قدرت تفکر و دانش سیاهان کفاف اداره کشور را در سطح بالای قبلی ندهد. زیرا فرهنگ سیاهان و آموزش آنها اجازه نمیدهد که آنها در آن حد لازم برای مدیریت یک کشور پیشرفته رشد نمایند. لذا به نظر میرسد اقدامات دولت بیشتر جنبه سیاسی داشته باشد و برای حفظ موقعیت باشد. در این راستا دولت به آن سو میرود که برای جلب رضایت مردم سیاه به خواستههای آنها مبنی بر گرفتن امکانات سفیدان و واگذاری آن به سیاهان عمل نماید. این اقدام که خارج از قواعد بازی دموکراتیک و قانون اساسی خواهد بود، سفیدان را سخت خواهد رنجاند و آنها را به اقدامات متقابل وادار خواهد نمود. نوع و اندازه این اقدامات بستگی به شرایط مناسب بینالمللی خواهد داشت.
Since the transition of 1994, South Africa has faced many problems,
The state could not even meet the expectation of black people. The
whites accepted the rules of the democratic game, but this seems not
to work with the blacks. White farmers were being killed and the state
showed no earnest reaction. There seems no comprehensive model to
keep the country at the same international level as before. The culture
and the education of the blacks do not allow them to gain the required
abilities to settle their problems. Instead, the state tends to keep the
voters and to meet the expectation of the blacks in reducing the
sources of the whites. This seems to be out of the constitution and
leads to discontent of the whites. The least reaction of them is to leave
the country. But without whites it seems to be rather difficult to carry
on.
Machine summary:
"پی را تأمین میکنند، اما در عین حال این حزب در مجموع در انتخابات، آراء زیادی بهدست نمیآورد و مجموع آراء آن (چنانکه از سطر آخر جدول پیدا است) به 9 درصد کل آراء مردم افریقای جنوبی میرسد و این نشاندهندة آن است که سفیدان توانستهاند هویت ملی آنها را از ایشان بگیرند و آنها را از خود بیگانه کنند.
از نظر درآمد نیز تفاوت قابل توجهی بین گروههای درآمدی و احزاب وجود دارد: چنانکه ملاحظه میشود 84 درصد از طرفداران حزب کنگره ملی، افراد کمدرآمد (تا 1500) (هر دلار=7 رند Rand) هستند، در صورتیکه نسبت افراد پردرآمد در حزب تجمع دموکراتیک بیشتر است و "بدون جواب"، یعنی پاسخندادن سفیدپوستان باید بیشتر به عنوان درآمد بالا تفسیر شود (نایدو، 2006: 48).
از آنجا که تمام مسائل این کشور مانند همه کشورهای دیگر در درجه اول مسائلی هستند که باید با فکر حل شوند و راه حل برای آنها یافته شود، بنابراین مهمترین اقدام سیاهان افریقای جنوبی باید آن باشد که نیروی متفکر توانمند پرورش دهند.
مهمترین مسئله مدرسه را آقای موریس در این میدید که تأمین بودجه مدرسه از جانب دولت به موفقیت بچهها بستگی دارد و این فشار زیادی بر معلمان وارد میکند: با توجه به اینکه بنا بر دستور، حداقل 95 درصد از دانشآموزان باید در امتحانات موفق شوند (و در افریقای جنوبی در مقایسه با ایران تقلب نمیشود)، یک معلم هر روز 7 ساعت در مدرسه کار میکند و مقداری هم در منزل برای تکالیف و آمادهکردن خود."