Abstract:
تئاتر دانشجویی فراگیر است که شامل کلیه اجرا هایی میشود که توسط دانشجویان شکل گرفته است.همچنین مرسوم است که در همه جشنوارههای تئاتر دانشجویان دو بخش مجزا،ویژه دانشجویان تئاتر و سایر دانشجویان برگزار میشود.اما در این مقاله هرگاه از تئاتر دانشجویی صحبت میشود منظور از دانشجو،دانشجوی رشته تئاتر است.هدف از نگارش این مقاله که رویکرد پژوهشی نیز دارد آن است که ارتباط میانواحدهای دانشگاهی رشته تئاتر و ایجاد توانمندیهای لازم برای دانشجویان این رشته بررسی شود.حوزه مورد مطالعه دانشجویی،دانشجویان گرایش کارگردانی تئاتر خواهد بود و واحدهای درسی مورد بررسی نیز واحدهای تخصصی این گرایش است. به عقیده نگارنده که به عنوان کارگران و مدرس دانشگاه در هردو حوزه فعالیت دارد، ایجاد توانمندیهای لازم در دانشجویان رشته تئاتر برای آنکه وارد حوزه فعالیت تئاتر دانشگاهی شوند،فقط در گرو گذراندن واحدهای تخصصی تئاتر دانشگاهی نیست.طی این مقاله تاثیر مستقیم آموزشی واحدهای رشته کارگردانی تئاتر در پرورش کارگردان دانشجوی تاثیر مستقیم آموزش واحدهای رشته کارگردانی تئاتر در پرورش کارگردانی دانشجوی تئاتر بررسی وسپس آسیبشناسی آن صورت خواهد گرفت.همچنین عوامل دیگر روانی،اجتماعی و جامعهشناسی که تاثیر غیر مستقیمی در پژوهشی در پرورش استعدادهای تئاتر دانشجویی دارند شناسایی شده و زمینه شکلگیری رشد این عوامل در تئاتر دانشگاهی گوشزد خواهد شد.در ضمن ویژگیهای تئاتر تجربی بهطور اعم و تئاتر تجربی دانشجویی بهطور اخص بررسی میشود آنگاه نقاط اشتراک و افتراق تئاتر تجربی در معنای واقعی آن،و تجربههای دانشجویی در زمینه تئاتر برشمرده خواهد شد.
Machine summary:
"طبق شرح درس تالیف شده،از سالها پیش(که آن هم با وجود نشستها و بررسیهای مختلف همچنان دست نخورده است)دانشجو باید طی گذاردن واحدهای مبانی با اصول و مبانی هریک از گرایشهای تئاتر آشنا شود، تواناییهای خود را بسنجد،به شکل تجربی به عملکرد آن گرایش بپردازد و پس از کسب نخستین تجربهها با نظر و ارزشیابی مستقیم استادان و البته علاقه شخصی به انتخاب گرایش خود در دانشکده تئاتر بپردازد همانطور که میدانید تجربه دانشگاه آزاد در مورد تعیین گرایش قبل از ورود به دانشگاه به دلایلی مثل عدم شناخت صحیح دانشجوی تازه وارد،از گرایش یا تبلیغات و جذابیتهای کاذبی که دربارهی بعضی از گرایشهای تئاتر وجود دارد باعث شکست طرح تعیین گرایش قبل از پایان ترم چهارم شده است.
تجربه هشت ساله تدریس مبانی کارگردانی نشان میدهد که نوع احساس مسولیت استاد مربوطه در آموزش اصول مبانی،ایجاد انگیزه،علاقه و اعتماد به نفس و ایجاد نگرش صحیح در دانشجو نسبت به نمایشنامه، تئاتر،مسائل اجتماعی و شناخت آدمها و محیط اطراف میتواند زمینه جذب هر دانشجوی کارگردانی را در یک گروه فراهم آورد و بهندرت در بعضی از موارد که دانشجو قبل از ورود به دانشگاه تجربه و تئاتری داشته باشد ویا به خودیخود استعداد شگرف و منحصر به فردی در زمینه هنر تئاتر داشته باشد میتواند کارگردانی مستقل یک اجرای دانشگاهی را داشته باشد.
درحالیکه در واقع ماحاصل کار دانشجویان در این مقطع از تحصیل فقط تجربههای کوچک دانشجویی است که اگر بعدها در کلاس تخصصی کارگردانی 3،2،1،و 4 سمت و سوی صحیح به خود بگیرد غنی شده و در روزهای پایانی دانشگاه میتوانند به گونهای از تئاتر تجربی دانشجویی بدل شوند."