Abstract:
ایالات متحده آمریکا در عین حالی که ثروتمندترین کشور جهان میباشد، همواره شاهد وجود طبقه فقیر در این کشور بوده است. مشکل اینجاست
که مقامات رسمی و قوانین مالیاتی وضع شده، نه تنها التفاتی به حل این مشکل نمیکنند بلکه خود عامل پایدار بودن فقر در آمریکا هستند. در
سالهای گذشته، جابجایی عظیم ثروت از طبقات پایین جامعه به سمت بالا، مشکل را حادتر نموده است. شریک جرم اصلی مقامات رسمی،
رسانهها هستند. رسانههای اصلی آمریکا هیچ دغدغهای نسبت به فقر روز افزون در این کشور از خود نشان نمیدهند.
Machine summary:
"در حالی که در ابتدای دهه هشتاد که شور و اشتیاق جدیدی برای جابجایی و تغییر هر چیز ممکن به سمت بازار آزاد به وجود آمده بود، تعداد خانههای یارانهای 92 درصد کاهش یافت و این مسأله، دلیل اصلی مواجهه ناگهانی ما با یک طبقه پایدار فقیر و خانوادههای خیاباننشین است؛ ولی تنها عده کمی از خوانندگان روزنامهها و بینندگان تلویزیون، بر دلیل اصلی «ظهور ناگهانی» بیسرپناهان واقفند.
گرچه از برخورد رسانههای اصلی با مسأله فقر میتوان دریافت که ظاهرا آنها برای توجیه فقر و تسلی دادن و رضای به وضعیت فقر، به کتاب «متی» متوسل شده و به آن اشاره میکنند، اما معلوم نیست که چرا نصایح دیگر انجیل برایشان چندان مهم نیست و به آن تمایلی نشان نمیدهند: «رد شدن شتر از سوراخ یک سوزن، آسانتر از این است که یک ثروتمند به ملکوت خداوند راه یابد.
اگرچه پول به وفور وجود دارد و ثروت ملی رشد یافته است، اما در سال 1955، مالیات شرکتها 6 درصد تولید ناخالص داخلی را تأمین میکرد و اکنون این رقم تنها 5/2 درصد است.
مترجم به «داو جونز»، نقش رسانهها در ایجاد توهم زیاد بودن میزان مالیات آمریکاییها و این عقیده که وجود طبقه فقیر در آمریکا اجتنابناپذیر است، جریان غالب رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری ما را تبدیل به شریک جرم وجود مشکلی بیرحم و در عین حال اجتنابناپذیر در جامعه کرده است."