Machine summary:
در واقع، اگر چه هرگز نمیتوان امکان و احتمال مطلق وجود جهان متافیزیکی را به کناری نهاد(چرا که ما همه چیز را از طریق سر و مغزمان مینگریم و از همینرو همواره جای این سؤال هست که اگر این سر نباشد از جهان چه بر جای خواهد ماند[شیشه عینک معروف مکانی-زمانی کانت، در انسانی بس بسیار انسانی، در قاب چشماندازهای روانشناختی، زیستشناختی، محیطی، اجتماعی جا میگیرد])، اما چنانچه بتوانیم نشان دهیم که چگونه امور والا و ارجمند، از دل متضاد پستشان، یا به تعبیر دقیقتر متضادشان انگاشته حمید محبوبی شده، برمیآیند، در آن صورت بحث درباره مسئله شیء فی نفسه و جهان ناشناختنی آن، چه به صورت اثباتی و چه به صورت سلبی، واجد کمتر اهمیتی نخواهد بود(اهمیتی حتی کمتر از شناخت ترکیب شیمیایی آب برای ملوان کشتی در حال غرق شدن)HAH,S9(.
بدین ترتیب در انسانی بس بسیار انسانی، نیچه مدعی است که برای دست یافتن به این هدف(یعنی تفسیر طبیعتگرایانه)، روشی نو یافته است(بیهوده نیست که کتاب در چاپ نخست، با نقل فرازی از گفتار در روش دکارت به جای مقدمه آغاز میشود)-روشی برای برملا ساختن خطاهای متافیزیک، که به عنوان شاخهای از علوم طبیعی، در جستوجوی سرمنشأ افکار، احساسات و اعمال است و نیچه آن را روش فلسفهورزی تاریخی(یا به تعبیری که بعدا به کار میبرد، فلسفهورزی تبارشناسانه)مینامد)HAH1,S1(.
با این گفتار کوتاه درباره کتاب، میتوان انتظار داشت که آنچه خواننده آشنا با آثار پیشین نیچه را بیش از همه در برابر این کتاب به شگفتی درمیاندازد، موضع و نگرش کاملا نو نویسنده آن نسبت به هنر و دانش است.