Abstract:
مدعای نوشتار حاضر آن است که نویسندگان،بیش و پیش از هر چیز،باید به سادگی و رسایی نوشتههای خود اهمیت دهند و این مهم را فدای هیچ مقصود دیگری،از جمله زیبانویسی نکنند.پس از بیان اهمیت و ضرورت سادهگرایی در نوشتن،پارهای از مهمترین قواعد ذهنی و عینی سادهنویسی گزارش و شرح شده است. بخشی از مقاله به زمینههای ذهنی سادهنویسی اختصاص دارد که عبارتند از:اهتمام به آن و فضیلتانگاری آن،خودداری از فضلفروشی و تصور مخاطب واحد و هوشمند.بخش دوم مقاله،مهارتها و تواناییهای قلمی را در عرصهء سادهنویسی توضیح میدهد که همگی از جنس قواعد زبانی و دستوری یا ذوقیاند.معیارنویسی،بهرهوری از زبان گفتاری،نزدیکی اجزای اصلی جمله به یکدیگر،پرهیز از تتابع افعال واستفاده از کلمات مأنوس و کوتاهنویسی،مهارتهایی است که نویسنده را در سادهنویسی کمک شایان میکنند.در مقدمهء این مقاله،به تاریخچهء سادهنویسی و مراحل مهم تاریخی آن اشاره شده است.
Machine summary:
"اینکه این شمار بالا از مردم ایران در وبلاگهای خود چه و برای چی مینویسند،سخن دیگری است؛اما همین که در کمتر از ده سال، تعداد کسانی که مینویسند و تولید متن میکنند،ده برابر شده است،سهم بسیاری در تحول زبان به سمت سادگی و توانایی بیشتر دارد.
1 برخی از کلمات گفتاری که کمکم جای خود را در نوشتههای رسمی و علمی باز میکنند،به این قرار است: هرازگاه(گاهی)،دلخور(ناخشنود)،دست خالی یا دست از پا درازتر(ناکام)، بیگدار(بیتأمل و اندیشه)،ترسو(هراسناک)،غریبه(ناآشنا)،خوشگل(زیبا)،صبح زود(سحرگاهان)،بیدروپیکر(آشفته)،پر(مملو/سرشار)،هم(نیز)،تصادف (سانحه)،قبلا(پیشتر)،بلد نیستم(نمیدانم)،میدان دادن(فرصت یا مجال دادن)،میدانداری(حضور و مدیریت فعال)،عرض اندام کردن(نمایش تواناییها)، سرراست(مستقیم و بیابهام)،پشت گوش انداختن(توجه نکردن)،سلیقه(ذوق انتخاب)،گول(فریب)،عصبانی(خشمگین)،جواب دادن2(پاسخ گفتن)،مانند/ مثل(همچون/چونان)،دست از سر کسی برداشتن(رها و خلاص کردن)،سرزدن (جستوجو کردن).
به همین دلیل جملهء دوم مفهوم نرم و خوش خوانتر است: -این مشکل را میتوان با اجرای برنامههای آموزشی که فرهنگ جامعه را غنیتر میکند و همچنین با استفاده از امکانات و ابزارهای تبلیغی،حل کرد.
» گاهی نیز برای کوتاه کردن جمله بلند،چارهای جز تجزیهء آن به چند جملهء کوتاه و تبدیل جملههای فرعی به جملههای مستقل نیست: -مقالهء کوتاه و خواندنی یکی از روشنفکران فرانسوی به نام آلن سوکال که در روزنامه فیگارو چاپ شده است و طی آن بر این واقعیت صحه میگذارد که دشوارنویسی به دلیل کمحوصلگی خوانندگان معمولی،موجب بیرونقی مطالعه و کتابخوانی در جامعه میشود،ضرورت سادهنویسی را به خوبی ثابت میکند.
(به قول مولوی: گرههای سخت بر کیسههای خالی1) او در دیگر آثار خود کوشیده است نویسندگان را به این نکتهء اساسی توجه دهد که گاهی پیچیدگی کلام،به معنای عمق و معانی تودرتوی آن نیست؛بلکه حکایت از ذهنی آشفته میکند که قصد دارد نادانیهای خود را با بیان جملات نامفهوم و آکنده از اصطلاحات غریب بپوشاند(ر."