Abstract:
مثنوی مولانا یکی از شگفتانگیزترین شاهکارهای ادبی ایران و جهان است که آن را از دیدگاههای گوناگون میتوان کاوید و بر
رسید؛ اما آنچه پیش و بیش از هر شگفتی دیگر از این نامه نامدار راز درپیوستهای دیگرسان و بیهمتا ساخته است، شیوه پیدایی و
ساختار آن است. در مثنوی، دو سویمندی ناساز با هم گرد آمده است: آموختگی و انگیختگی. مثنوی، توأمان، هم آموختاری است هم
انگیختاری. در این جستار، این پدیده شگرف ادبی که سازواری در ناسازواری است، در مثنوی که گرامیترین و گرانمایهترین نامه
نهانگرایی ایرانی است، بررسیده و بازنموده شده است.
Machine summary:
"مثنوی آییننامه درویشی و نهانگرایی است و از این روی، به ناچار، میباید کتابی آموختاری باشد و مانند هر کتابی دیگر از این گونه، با برنامهریزی و زمینهچینی و به شیوهای سنجیده و اندیشیده، فراهم آمده و سروده شده باشد؛ اما شگفتی شگرف و نکته ناب و ویژگی والا در این میان که خرد را بر میآشوبد و اندیشه را میگدازد و رای را سرگشته میدارد، آن است که مثنوی، در آن هنگام که سرودهای آموختاری است، آفریدهای انگیختاری نیز هست و در آن، به گونهای ناسازوارانه، دوناساز آشتیناپذیر: آموختگی و انگیختگی، با هم درآمیخته است و پیوند گرفته است؛ یا اگر بخواهیم از واژههای نغز نهانگرایانه بهره ببریم: سر و دل.
3 در این بیتهای آغازین از دفتر دوم، به ویژه بیت نخستین بسیار ارزشمند است و شایسته درنگ و چگونگی سروده شدن مثنوی در آن، با نگاره و انگارهای پندارینه و شاعرانه، به روشنترین و رساترین شیوه آشکار داشته شده است؛ مولانا، در این بیت، روند دیگرگشت اندیشهها و آزمونهای درونی و نهادین شاعرانه را به سخن و سروده، به دگرگونی خون به شیر ماننده گردانیده است، در رگهای مام: زنی به کودکی بار گرفته است و او را در زهدان خویش میپرورد و میبالاند.
این روند و کار و ساز، بدرست، همان است که به هنگام سرودن مثنوی بر مولانا میگذشته است: خون اندیشهها و آزمونهای شاعرانه و نهانگرایانه مولانا، بیآنکه او خود به درستی و روشنی بداند و بخواهد، به ناگهان در رگهای ذهن و نهاد وی به شیر شیرین سخن و سروده دیگرگون میشده است و آنچه در ژرفای دل و در نهانخانه نهاد وی میگذشته است، بر زبان او روان."