Abstract:
این مقاله به بررسی مبانی فلسفی، روان شناختی و روش شناختی تربیت اخلاقی در دیدگاه نادینگز و غزالی می پردازد. مبانی فلسفی تربیت اخلاقی در دیدگاه نادینگز، عاطفه گرایی، هستی گرایی، پدیدار شناسی و فمنیسم است. مبانی فلسفی دیدگاه غزالی در تربیت اخلاقی، متاثر از قرآن، فلاسفه اسلامی و یونانی می باشد. مبانی روان شناختی تربیت اخلاقی در دیدگاه نادینگز با توجه به سه عامل غم خواری طبیعی، خود اخلاقی و ارتباط متقابل بیان می شود. مبانی روان شناختی تربیت اخلاقی در دیدگاه غزالی با توجه به سه رویکرد فلسفی، دینی و عرفانی توضیح داده می شود. در زمینه روش های تربیت اخلاقی، در روش های هنجاری، هر دو غایت گرا هستند. اما در زمینه فرا اخلاق، غزالی واقع گرایی مابعدالطبیعی است و نادینگز واقع گرایی طبیعی. روش های تربیت اخلاقی در دیدگاه نادینگز الگودهی، گفت و گو، عمل و تایید است. غزالی با توجه به انواع "خود" در تربیت اخلاقی، یعنی "خود حیوانی" یا "مهلکات" و "خود ملکوتی" یا "منجیات" روش های خاصی را ذکر کرده است.
This paper studies philosophical، psychological and methodological foundations of moral education from the viewpoints of Noddings and Ghazali. In Noddings' view، philosophical foundations are of moral education emotivism، existentialism، phenomenology and feminism. In Ghazali's view، philosophical foundation of moral education is taken from Koran، Islamic and Greek philosophers. In Noddings' view، psychological foundation of moral education is explained by three factor; nature caring، ethical self and reciprocity but in Ghazali it is explained by philosophical، religious، and mystical approaches. Concerning moral education methods، both of them، are teleological in normative methods. In meta-ethics methods Ghazali follows a meta physical realism but Noddings follows natural realism. In Noddings' view، moral education methods include modeling، dialogue، practice and conformation and Ghazali represents methods based on types of self in moral education; “self – centeredness’’ or fatality، “self- heavenly” or saviour.
Machine summary:
"یکی از دلایلمقایسهی این دو دیدگاه،نکات بالا است؛زیرا غزالی بر بنیانهای مطلق اخلاق تأکیدمیکند و نادینگز بر روابط انسانی تأکید میکند و معتقد به اصول همگانی در اخلاق نیست،موارد خوبی برای مقایسه هستند تا از طریق آن،به بررسی و نقد دیدگاه نادینگز بپردازیم.
در این تحقیق،دو رویکرد مهم اخلاق فضیلت و اخلاقغمخواری از حیث مبانی فلسفی و روشهای تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته وهمچنین سعی شده است با توجه به ویژگیهای هردو رویکرد،الگویی برای تربیت اخلاقیپیشنهاد گردد.
برطبق نظر نادینگز،مبنای اصلی تربیت اخلاقی در اخلاق غمخواری،این است که انسان بهطور طبیعی،تمایل دارد که مورد غمخواری قرار بگیرد(همان،ص:29).
اگرچه غزالی اساسا فضایل فلسفی وتحلیل فیلسوفان یونان را دربارهی این فضایل پذیرفته است،اخلاق را نوعی اعتدال میداند،این رویکرد را با توجه به شرع توجیه کرده و معتقد است که هدف اصلی از شرح این فضایلو رذایل،بیان این نکته است که به وسیلهی معتدل ساختن نفس و قوای سهگانهی آن،انسان استعداد و قابلیت آنرا پیدا میکند که در حد میانه قرار گیرد و از طریق کنترل اینقوا و با پیروی از تعالیم شرع،میتواند به قرب الهی،که هدف اصلی است،برسد(6،صص:102-96).
درمورد مبانی روانشناختی غزالی و نادینگز وجه مشترک آنها این است که هردو بهبررسی حالات درونبینی انسان گرایش دارند،اما نادینگز این حالات درونی را با توجه بهتجارب گذشتهی فرد و خاطرههایی که فرد از مورد غمخواری واقع شدن دارد،تبیینمیکند و این حالات را بدون ارتباط با افراد دیگر،بیمعنا میداند،اما غزالی بیشتر به خودفرد نظر دارد.
sserP ainrofiloC fo ytisrevinU:ainrofilaC,selegnA soL dna yelekreB ,ilhoK idneW nI,"noitacudE laroM dna eraC",(5991),leN,sgniddoN."