Abstract:
از دیدگاه عرفان، وجود مقدس حضرت فاطمه(علیها السلام) مظهر ذات و تمامی صفات خداوند است. به همین دلیل، آن حضرت از حد وجود و هستی محدود یک انسان فراتر رفته، به هستی نامحدود و مطلق حق پیوسته است. بنابراین، شناخت ابعاد باطنی و مقامات عرفانی آن حضرت بسیار مشکل و فراتر از درک و فهم محدود انسان های معمولی است. برخی از عرفا ضمن بحث درباره سیر الی الله و بیان رمز و رازهای آن، روایت هایی را درباره بعضی از مقامات عرفانی حضرت فاطمه(علیها السلام) بیان کرده اند. یکی از مقامات عرفانی آن حضرت مقام «فقر و زهد» است. امام محمد غزالی، فیلسوف و عارف بزرگ جهان اسلام، در کتاب احیاء علوم الدین در باب «فقر و زهد» روایتی درباره حضرت فاطمه(علیها السلام) نقل کرده که نشان دهنده عظمت آن حضرت در مقام فقر، یعنی جهاد با نفس و غرق شدن در دریای نامحدود و مطلق هستی حق است. نگارنده ضمن بیان این روایت، مقام «فقر و زهد» را از دیدگاه بعضی از عرفا مورد شرح و تحلیل قرار می دهد.
Machine summary:
تو زنی یا بوالحزن *** فقر فخر است و مرا بر سر مزن مال و زر سر را بود همچون کلاه *** کل بود او کز کله سازد پناه آنک زلف جعد و رعنا باشدش *** چون کلاهش رفت خوش تر آیدش مرد حق باشد به مانند بصر *** پس برهنه به که پوشیده نظر (مولوی، 1363، دفتر اول، ابیات 2342ـ2345) وی سپس می گوید: اگرچه مردان حق به ظاهر فقیرند و ملک و دارایی ندارند، اما خداوند شعله عشق و محبت خود را در قلوب آنها برافروخته و سراپای وجودشان را در این آتش می سوزاند و هزاران ناز و نعمت پنهان و عزت و بزرگی بر سر آنان فرو می ریزد: کار درویشی ورای فهم توست *** سوی درویشی بمنگر سست سست زانک درویشان ورای ملک و مال *** روزیی دارند ژرف از ذوالجلال حق تعالی عادل است و عادلان *** کی کنند استمگری بر بی دلان آن یکی را نعمت و کالا دهند *** وین دگر را بر سر آتش نهند آتشش سوزد که دارد این گمان *** بر خدای خالق هر دو جهان فخر فخری از گزاف است و مجاز *** نی هزاران عز پنهان است و ناز (همان، دفتر اول، ابیات 2352ـ2357) در بینش مولانا نیز صبر در فقر موجب رسیدن به مقام فنا، یعنی محو صفات نفسانی و تجلی صفات الهی از جمله استغنا و بی نیازی در وجود عارف، می شود.