Abstract:
تحول ناشی از جنگها در طول تاریخ تمدنها همواره یکی از عوامل تحول در روابط و تعامل میان ملتها بوده است.جنگ ناهمطراز را شاید بتوان هم ناشی از همه این تحولات و هم پیامد تحول در مقابل میان کشورهای قوی و کشورهای ضعیفتر به شمرد،به عبارتی دیگر میتوان گفت عدم تقارن ویژگی دورانهای تحول سریع است و امروزه فضای ناشی از عمیقتر شدن شکاف دفاعی و نظامی بین کشورهای قوی و ضیعف دولتها را به سوی جنگ ناهمطراز سوق داده است. جنگ ناهمطراز اصطلاح شایع امروز است و حملات یازده سپتامبر به ایالات متحده امریکا نمونه مجسمی از آن محسوب میشود که طی آن مدعی تنها ابرقدرت جهان و صاحب تسلیحات هستهای،موشکهای کروز،ناوهای هواپیمابر،بمبافکنهای مجهز و فناوری هوشمند موردتهاجم قرار میگیرد،به رغم شایع بودن،در داخل کشور شاهد برداشتهای متفاوتی از آن هستیم بهنحوی که حتی توسط برخی مسئولین امر، مترادف با جنگ نامنظم به کار گرفته میشود و یا در برخی موارد مشاهده میشود که از مفهوم آن برای انطباق با مفاهیم و تجربه دوران دفاع مقدس استفاده میشود که ضرورت بازشناسی مفهومی آن را هرچه نمایانتر میسازد.بدین منظور در نوشتار حاضر سعی شده است در این راستا ضمن ارائه تعریفی جدید توسط نگارندگان،به زوایای مختلف موضوع اعماز تفاوت آن با تهدیدات ناهمطراز،مفاهیم،ویژگیها و نوعشناسی آن پرداخته شود.
Machine summary:
""71 اسکلتون عقیده دارد: "جنگ ناهمطراز عبارت است از اندیشیدن،سازماندهی کردن و انجام عملیات متفاوت از آنچه دشمن انجام میدهد،به منظور به حداکثر رساندن برتریهای خود با بهرهبرداری از نقاط ضعف دشمن،این پدیده از آنجا برمیخیزد که یک نیرو تواناییهای نوینی را به کار گیرد که نیروی دشمن نتواند آنها را تصور کند یا درک کند"81 دیوید ال گانگ از افسران بازنشسته ارتش امریکا در مورد جنگ ناهمطراز چنین اظهار نظر میکند: "جنگ ناهمطراز عبارت است از درگیری که خارج از اصل و قاعده صورت گیرد یا یک شیوه غیرمستقیم و فریبآمیز جهت تاثیر گذاردن بر موازنه و برابری نیرو در مقابل دشمن و ضربه به دشمن از طریق شناسایی نقاط ضعف آن"91 کنت مکنزی با ادعای اینکه تعاریف موجود به رغم اینکه نسبتا دقیق هستند ولی برای توصیف جنگ ناهمطراز کافی نیستند تعریف زیر را ارائه مینماید: "بازیگران ناهمطراز با هدف تضعیف عزم امریکا و به منظور دستیابی به اهداف استراتژیک موردنظر،نیروی تاکتیکی یا عملیاتی ضعیفتر خود را بر ضد نقاط آسیبپذیر امریکا به کار گرفته و تاثیر نامناسب را بر جای میگذارند.
"32 به نظر میسرد تمامی اقدامات ناهمطراز چه در قالب جنگ و نبرد نظامی و چه برخوردهای غیرنظامی دارای ویژگیهای مشترکی هستند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میشود: 1-عدم همطرازی شمار نیروی و قدرت عملیاتی هرچند امروزه تکیه بر فناوریهای صنعتی و اطلاعاتی ارزش نیروی انسانی را تا حدی تحتتاثیر قرار داده است ولی کماکان تاثیر آن را نمیتوان نادیده انگاشت،در جنگ ناهمطراز طرف ضعیفتر سعی در بهرهبرداری بیشتر از نقاط ضعف دشمن داشته و با شمار نیرویی بسیار کمتر و یا حتی بدون دخالت نیروی انسانی در درگیری مستقیم، به با کارگیری راهیردهایی چون عملیات انتحاری،هم شمار زیادی از نیروهای دشمن را از بین میبرد و هم نیروهای خودی را حفظ مینماید(حمله به سفارتخانه امریکا در نایروبی با عملیات انتحاری)."