Abstract:
بخشی از جهان امروز،زیر حاکمیت لیبرال دمکراسی یا دموکراسی لیبرال1قرار دارد.بقیه جهان نیز،بهویژه پس از شکست کمونیسم و پدیده جهانی شدن،2به اجبار یا داوطلبانه به سوی آن در حرکت یا برده شدن است.از اینرو،برخی از محققان، نویسندگان و نظریهپردازان سیاسی،عصر کنونی را دوره حاکمیت نظامهای لیبرال دموکراسی نامیدهاند که از جمله آنها،فرانسیس فوکویاما،3صاحبنظریه پایان تاریخ و واپسین انسان است1به دنبال فوکویاما،عدهای کوشیدهاند تا نشان دهند،جامعهای رضایتبخشتر از جامعه لیبرال دموکراسی نه وجود دارد،و نه مفید است و نه وجود خواهد داشت!از اینرو،مقاله حاضر میکوشد،پاسخی برای این سؤال:«آیا آنگونه که ادعا میشود،نظام لیبرال دموکراسی بیعیبونقص است؟»بیابد و فرضیهء«به نظر میرسد،این محصول غرب،همانند سایر محصولات آن،به لحاظ مفهومی(نظری)و مصداقی(عملی)واجد تعارضات و تناقضاتی است»را در ترازوی سنجش و نقد قرار دهد.البته این مقاله،بیشتر تعارضات مفهومی نظامهای لیبرال دمکراسی را پی میگیرد.
Machine summary:
"دموکراسی لیبرال ترجمه شده،و معنای واحدی از آن،برای آن دو منظور شده است.
لیبرالیسم را به تنهایی در خود دارد و درعینحال،تفاوتهایی بین نظام لیبرال دموکراسی و دموکراسی و لیبرالیسم به چشم میخورد.
خویش باید تربیت شوند،در حالیکه دموکراسی از تربیت سیاسی مردم ناتوان است.
دموکراسی نیز تأمین بیشترین منافع است و قواعد دموکراتیک انتخاب جمعی ابزاری،
4. قانونگذاری توسط بشر:حق قانونگذاری در لیبرال دموکراسی با مردم است نه
این راه بینیاز از راهنمایی خدا در عرصه زندگی اجتماعی است و به همین دلیل،بدون الهام و
-معتقد است که در نظام لیبرال دموکراسی،نابرابری اقتصادی و اجتماعی وجود دارد.
حذف این نابرابری برای نظامهای لیبرال دموکراسی،نه ممکن است و نه مطلوب.
لیبرال دموکراسی در محدود کردن آزادی بهمعنای بیقیدی است.
تعارضهایی است که در فلسفه سیاسی غرب و در اندیشه و نظام لیبرال دموکراسی وجود دارد؛یعنی اگر همه مردم باهم برابر باشند،آزادی آنها به خطر میافتد،زیرا ایجاد
لیبرال دموکراسی،مانع از تغیرات اجتماعی میشود،بلکه به این معنا است که،تحقق
بر این مسأله دو اشکال وارد است:اول-اگر نظام لیبرال دموکراسی مبتنی بر مردم
یعنی اینکه نظام لیبرال دموکراسی بر پایه آرای مردم شکل
نظری لیبرال دموکراسی نیست،ولی اشاره به همین مقدار،گویای آن است که نظام لیبرال
مجاز است به انسان راه زیستن رد نظام سیاسی اجتماعی را بیاموزد و ارایه دهد.
رویدادهای اواخر قرن بیستم نشان میدهد که اجماعی جهانی به نفع دموکراسی لیبرال به وجود آمده است.
یکی از ویژگیهای جنگ سرد این است که باوجود ادامه روابط سیاسی بین کشورها،به علت جریان داشتن حملات
یکی از معدود نویسندگان غربی است که نقد عالمانه لیبرال دموکراسی دست زده."