Abstract:
مدرنیته همواره یکی از مفاهیم کلیدی در مناقشات و مباحثات
روشنفکری ایرانی بوده است. روشنفکران ایرانی در تقابل با پدیده مدرنیته
تاکنون چهار نسل را پشت سر گذاشتهاند و در هر دوره رویکردی خاص به مدرنیته
داشتهاند. نسل چهارم عمدتا روشنفکران پس از انقلاب میباشند که میتوان آنها را
«روشنفکران گفتگوگرا» نامید. آنان برای کمک به استقرار این داد و ستد گفتگویی با
مدرنیته، خود را از قید تهدید «غربی بودن یا علیه غرب بودن» رهایی بخشیدهاند.
Machine summary:
"در مقابل تجددگرایی جامع و عام که میان روشنفکران نسل دوم شایع بود، اندیشهها و مفاهیم بومیگرا در خلال سالهای 1960 و 1970، تعبیر اصلی خود را در مفهوم «مدرنیته ایدئولوژیک» صورت داد که مانند یک نقاد آتشینمزاج برای غربیگرایی بود.
این دیدگاه از «من ایرانی» میخواهد که برای خطر کردن بر سر ارزشهای سیاسی و فرهنگی و نگرشهای عقلی، تمایلی از خود نشان دهد تا به جای آنکه تماما در موضع تقلید یا انکار ایدئولوژیک مدرنیته باشد، جسورانه در جریانی متحول و متغیر غوطه بزند.
نسل چهارم روشنفکران ایران برای کمک به استقرار این داد و ستد گفتگویی با مدرنیته، خود را از قید تهدید «غربی بودن یا علیه غرب بودن» رهایی بخشیده است.
اگر در نسل دوم به هویت ایرانی نیز توجه میشود، از باب ناسیونالیسمی است که در مدرنیته وجود دارد وگرنه، چرا به مذهب چنین توجهی نمیشود.
ای کاش آقای جهانبگلو چند نمونه بنیادین از حضور «من ایرانی اسلامی» در گفتگوی با «مدرنیته غربی» ذکر میکردند، تا معلوم شود کار روشنفکران نسل چهارم چیزی بیش از تقلید است."