Abstract:
از یک دیدگاه مسلمانان به دو دسته کلی تقسیم می شوند ظاهرگرایان وعقل گرایان. در سیر تکاملی انسان، وقتی نوزاد پا به عرصه وجود می گذارد با جهان پیرامون خویش هیچگونه آشنایی ندارد. انسان، راه تکامل فکری و ادراکی را می پیماید. بشر با این ابزار به کسب معلومات می پردازد. عقل نظری آن است که انسان به واسطه آن، امور کلی را ادراک می نماید آن هم اموری که از نوع شناختن و دانستن است. احکامی که بعنوان قوانین دستوری در شرایع و ادیان و از جمله دین مبین اسلام وجود دارد، توقیفی بوده و باید توسط شارع مقدس بیان و وضع گردد و کسی دارای چنین حقی نیست که در مقابل شارع به وضع احکام شرعی بپردازد. عقل نظری بطور مستقل و با قطع نظر از شارع نمی تواند به وجوب یا حرمت یک شی ء حکم کند. عقل عملی عبارت از ادراک اموری است که در ارتباط با بکار بستن و عمل نمودن است. مستقلات، به مستقلات عقلی وغیرمستقلات عقلی تقسیم می شود و اگر کسی لازم الاتباع بودن را از قطع سلب نماید در واقع با کبرای کلی حجیت عقل به منازعه برخواسته است.
There are two kinds of muslims;detached observers and wisemen.
Theoretical wisdom helps the human to understand the general orders which relate to the Islamic law.These orders should be enacted by the Islamic legislator and no one has right to enact the legal law.
In the practical wisdom،human understands orders which should be applied.
At last،We study both intellectual independents and non-intellectual one.