Abstract:
نویسنده در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که «مذهب، چگونه
در این برهه تاریخی و در این زمینه بهخصوص، به موضوع مورد بررسی در ذهن
بسیاری از مردم تبدیل شده است؟». شکسته شدن انحصارهای روشنفکری، آموزش
همگانی و ارتباطات جمعی و بهخصوص تعدد رسانهها و عرضه گسترده عقاید، از
جمله عواملی هستند که از نظر نویسنده مقاله در ایجاد تحول مورد بحث مؤثر بودهاند.
Machine summary:
"اسلام در دوران مدرن اگر مدرنیته را چون حالتی ضروری از شکلگیری فضای عمومی جدید و از جمله محیطهای دور از تصور نسلهای قبل بدانیم، آنگاه پیشرفتهایی که در فرانسه، ترکیه، ایران و دیگر نقاط جهان رخ دادهاست، دال بر این خواهد بود که ما در حال حاضر در دورهای از تغییرات عمیق اجتماعی در بخش مسلمان نشین جهان به سر میبریم.
اشاره نویسنده همچون بسیاری دیگر از متفکران معاصر غرب در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که «مذهب، چگونه در این برهه تاریخی و در این زمینه بهخصوص، به موضوع مورد بررسی در ذهن بسیاری از مردم تبدیل شده است؟» اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته و گاه از سوی اندیشمندان و سیاستمداران غربی عمدا مورد تغافل قرار میگیرد، جایگاه اصلی و اهمیت این حادثه در این برهه خاص تاریخی است.
ایشان بنیادگرایی را امری «کاملا مدرن» میخواند و معتقد است که «مباحث در بین روشنفکران مسلمان به طور روزافزونی نشانگر همان بحثهایی است که در دیگر نقاط دنیا مطرح است»؛ حال آنکه در یک نگرش دقیقتر میتوان دریافت که آنچه انقلاب اسلامی ایران و سایر جنبشهای دینی در دهههای اخیر را پایهگذاری و آبیاری کرده است، نه گرایشهای سنتی و سلفی بوده است و نه مباحث روشنفکری.
به وضوح میتوان نشان داد که در چند دهه اخیر نه تنها روشنفکری مدرن ـ سکولار یا دینی ـ نتوانسته است با این رویکرد و ذهنیت فراگیر و رو به رشد مسلمانان همراهی کند؛ بلکه مدلها و برنامههای سیاسی و اجتماعی آن نیز با شکستهای جدی مواجه شده است."