Abstract:
این نوشته گزارش تحقیقی است که درپی یافتن پاسخ به سه پرسش زیر بوده است: اولا،چه عواملی زوجین را به مرحله تکافوی فرزند آوری میرساند؟ثانیا،انگیزه زوجین در ترویج روش عقیمسازی نسبت به شیوههای دیگر کنترل موالید چیست؟ثالثا،با توجه به پیچیدگی عمل توبکتومی نسبت به عمل وازکتومی،چه شرایطی موجبمیگردد که زن استفاده ازروش توبکتومی را،غیر داوطلبان،پذیرا شود؟
فرضیههای تحقیق عبارتنداز:
اولا،شوهران،طبق سنت،در تصمیمگیری درمورد کنترل موالید،با شیوه عقیمسازینقش پررنگتری در خانواده دارند.
ثانیا،متناسب با افزایش اقتدارگرائی شوهر در خانواده نقش زن در تصمیمگیری مربوط به کنترل موالید کاهش یافته و متناسب با این کاهش احتمال پذیرش غیر داوطلبانه زن برای عقیمسازی خود افزایش یافته است.
نتیجه کلی تحقیقرا،با توجه به تیپشناسی زوجین،میتوان چنین بیان کرد که در همه تیپها:
1-علاوه بر عوامل اقتصادی،عامل ترجیح کیفیت فرزند،در مقابل کمیت آن،زوجین را به مرحله تکافوی فرزندآوری رسانیده است.
2-تأثیر عوامل تعینکننده در افزایش قاطعیت زوجین در انتخاب شیوه عقیمسازی،نسبت به سایر ابزار جلوگیری، متناسب با عدم آشنائی زوجین نسبت به کارآئی ابزار فوق و همچنین متناسب با میزان آسیبپذیری زوجین، در بکارگیری صحیح ابزارها در روابط جنسی،افزایش یافته است.
3-نقش عامل قدرگرائی در پذیرش شیوههائی از کنترل موالید که اساسا از انعقاد نطفه جلوگیری کند مثبت و در مورد شیوههائی که پس از انعقاد نطفه مانع رشد و بثمر رسیدن جنین بشود،منفی است.
Machine summary:
"کاهش یافته و متناسب با این کاهش احتمال پذیرش غیر داوطلبانه زن برای عقیمسازی خود افزایش یافته است.
شده و در این میان بکارگیری شیوه عقیمسازی به عنوان یک ابزار مطمئن کنترل نقش
مکانیسمهای انتخاب این شیوه از کنترل موالید توسط زوجین است که در آن کوشش
حاضر روند کاهش باروری در این جوامع بسرعت به سوی هدف نهائی خود که رسیدن
شیوههای استفاده از این ابزار برای والدین شناخته شده باشد و بین زوجین برای استفاده
و مورد نقد قرار گرفت(مک نیکل،3002:542)و در این بررسی چارچوب کلی الگوی کول بویژه دو پیش شرط اول و دوم پیشنهادی او توسط کلالند پذیرفته شده و فقط شرط سوم
کلالند بر این باور است که کاهش باروری میتواند بدون توجه به متغیرهای
غالب کنترل موالید در نظام باروری طبیعی بوده است.
نظامی به عنوان عوامل کنترل موالید میتوان در نظر گرفت عمدتا از مقوله فیزیولوژیک مثل عقیمی پس از هر زایمان،عقیمی ناشی از سقط جنین غیر عمدی و همچنین عقیمی
فواید به مجموع هزینههای عینی و ذهنی به گونهای است که سرانجام کنترل باروری به
وجود دارد و در این تیپ است که زوجین با بکارگیری ابزار مناسب کنترل،از جمله
مثال:وضعیت کنترل باروری در ایران در اواسط دهه 0731 به گونهای است که
اقتصادی فقط به عنوان شرط لازم تغییر باروری قابل قبول است ولی این عوامل به تنهائی برای تبیین تغییرات باروری نکاحی کافی نیست بلکه در کنار آن توجه به نقش عوامل
پذیرفتهاند،تنوع تیپهای موجود در این تحقیق نشان میدهد که،به لحاظ نظری،انتظار میرود که در 52 درصد از حالات فوق مرد داوطلب عقیمسازی خود"