Abstract:
طبق تقسیمبندی هزارهها،هزارهی دوم یعنی دوران میانه،زمان اختلاط نیکی و بدی است.بنابر عقیدهی زروانی دوران نخست زمان شهریاری اهورا مزدا و دورهی دوم زمان پادشاهی اهرین است. در تقسیمبندی حماسهی ملی ایران پادشاهی ضحاک با دوران برتری اهریمن در شاهنامه مقارن است. ضحکاک در شاهنامه از گونهی دیو به صورت آدمی ظاهر میشود اما همچنان صفات اهریمنی خویش را به دنبال دارد.اسطورهی ضحاک در اوستا و متون پهلوی دستخوش دگرگونیهای فراوانی شده است. بنابر گزارشهای اوستا،ضحاک هما اژدهای سه پوزه سه سر شش چشم است و اهریمن او را برای نابودی آفریدگار راستی آفریده است.در متون پهلوی ضحاک از صورت اژدهای اهریمنی به مردی تازی مبدل میشود که دوران پادشاهی طولانی او قابل توجه است.اما در روایات پس از اسلام ضحاک اژدها خوانده شده و برخلاف اوستا و متون پهلوی به دیو بودن او اشارهای نشده است.جادوگری از خصوصیات ضحاک است و در این جنبه با دیوان این همانی دارد.مطابق شاهنامه نخستین دیو سیرت در داستان ضحاک ابلیس است که با چهرههای متفاوتی دیده میشود که البته در هیچیک از این تغییر کسوتها به صورت انسان بهگونهی عام ظاهر نمیشود بلکه مبدل به آدمیانی با اوصاف خاص میگردد.از اینرو به نظر میرسد چهرهی واقعی ابلیس بهگونهی انسان ترسیم شده است.
Machine summary:
"در تقسیمبندی حماسهی ملی ایران پادشاهی ضحاک با دوران برتری اهریمن در شاهنامه مقارن است.
اسطورهی ضحاک در اوستا و متون پهلوی دستخوش دگرگونیهای فراوانی شده است.
داستان ضحاک ابلیس است که با چهرههای متفاوتی دیده میشود که البته در هیچیک از این تغییر
در این دوران علاوه براینکه ضحاک خود مظهر اهریمن و شرارت خوبی است،دیوانی که
ایزدان نشان میدهد،در این بندها اژی دهاک پسر اهریمن معرفی شده است.
در بیشتر روایات اسلام ضحاک اژدها خوانده شده و برخلاف اوستا و متون پهلوی بر دیو
افراسیاب نیز در اوستا و متون پهلوی با عنوان دیو یاد شده حال آنکه در شاهنامه هیچ کجا
سبب پیدایش مارها و آغاز بیدادگری ضحاک نیز در گزارشها،گوناگون یاد شده است.
خود را به صورت طبیبی درآورد و به ضحاک گفت این دو مار مادام الحیات با تو خواهند بود
شبیه به این حکایت در مروج الذهب نیز در توجیه انتساب ضحاک به یمن آمده است که،
یکی از ویژگیهای معنوی ضحاک جادوگری اوست که از این نظر با دیوان همانی دارد.
ضحاک نیز با دوران فرمانروایی برخی از قهرمانان سامی منطبق شده است.
در مختصر کتاب البلدان قطعا ضحاک با صخر جنی یکی دانسته شده است:«ضحاک هفت
نخستین دیو سیرت در داستان ضحاک ابلیس است.
این چند بیت خواسته است دژمنشی و وارونه خوبی ضحاک را بیان کند و میگوید:«هرگاه
آمده است نمیتواند صفت وارونه خوبی ضحاک را بیان کند و ازین روی واژهء گشنی را به
برخوردارند و چون ضحاک دیوان را مشاور خویشتن میکند خود نیز متصف به اوصاف دیوان"