Abstract:
با مطالعهی تاریخ گذشتگان و توجه به زندگی امروز جهانیان،به نظر میرسد که یکی از نیازهای همیشگی انسان،پایبندی به امور اخلاقیست.این پایبندی به اخلاق پسندیده،هم میتواند در تکوین شخصیت هر فرد و ایجاد تعادل وجودی خودش مؤثر باشد و هم در پیوند میان انسانها و جوامع انسانی نقش مهمی داشته باشد.توجه به اخلاق پسندیده و اصلاح ناهنجاریهای اخلاقی،همیشه مورد توجه دانشمندان و شاعران فارسیزبان بوده است.شاعرانی که بسیاری از آنها عنوان حکیم داشتهاند. توصیهی این شاعران حکیم به اخلاق پسندیده،بیشتر در قالب موعظه و اندرز و گاه در قالب حکایت و داستان متجلی شده است.
امیر خسرو یکی از شاعرانیست که آثارش از نظر مسایل اخلاقی حایز اهمیت است،زیرا هم زندگی شخصی او ویژگیهای خاص دارد و هم اشعار و آثار فراوانش!
او از افراد نادری است که از سنین نوجوانی وارد دربار شده و این وابستگی به دربار تا آخرین ماههای زندگیاش ادامه داشته و به روایتی از کودکی در زمرهی سالکان و رهروان طریقت درآمده و دست ارادت به پیر و مرشدی کامل داده و تا آخرین لحظهی زندگی بدان پایبند بوده است.
امیر خسرو میتواند سمبل و نمونهی کسانی باشد که با همهی وابستگی به دربارها،توانستهاند اخلاق متکبرانه و فاسد درباری نداشته بلکه تا آخر عمر،اخلاق درویشانه و محبآمیز خود را حفظ کنند و خود را به صورت یک الگو برای دیگران مطرح نمایند.
علاوه بر این،او در آثارش به مسایل اخلاقی توجه ویژه داشته و بخصوص در مثنویهایش برای تشویق به اخلاق پسندیده و آرمانی اشعار فراوانی را در قالب موعظه و اندرز سروده است.
از آنجا که بخش مهمی از این مواعظ را خطاب به فرزندانش سروده و انسان ارزشمندترین چیزها را برای فرزندش میخواهد،میتوان آرمانهای اخلاقی شاعر را از لابهلای این ابیات جستوجو کرد.به همین دلیل ما در نیمهی نخست مقاله،زندگی شخص امیر خسرو در نیمهی دوم آن اندرزهای امیر خسرو خطاب به فرزندانش را مورد بررسی قرار دادهایم.
Machine summary:
"امیر خسرو گفته است:«یک بار سلطان المشایخ این بنده را فرمود که من از همه به تنگ آیم،
پاکی و سوز درون امیر خسرو تا حدی بوده که عارف بزرگی چون نظام الدین اولیا
مرا ببخش!»(شبلی نعمانی،3631،ج 2:39) «خواجه(نظام الدین اولیا)وصیت کرده بود که خسرو را پهلوی قبر او دفن کنند و این را
ج 3:677)امیر خسرو خود در هشت بهشت با توجه به لقب خسروی خویش از خداوند خواسته
در دیباچهی آیینهی اسکندری نیز از همان آغاز چنین سروده است:مرا چند از این هرزه پیراستن به دریوزهای مجلس آراستن
این غریزه و خرد بسیاری از شاعران را نیز وادار کرده تا از دانش و هنر خود بهره گیرند و
ما در این نوشتار پند و اندرزهایی که امیر خسرو در سه مثنوی خود خطاب به فرزندانش
امیر خسرو به نقش دوست در زندگی فرزندش به خوبی آگاه است و نخستین سفارشی که
او در آیینهی اسکندری نیز خطاب به فرزندش دیگرش گفته است:به هر کاری از راستی من شمار که هم رسته گردی و هم رستگار بود گرچه مردم بسی کژخرام هم آخر شود راستان را غلام
پس امیر خسرو سفارش کرده است که:گه خشم در بردباری شتاب چو آتش نگیرد چه حاجت به آب
امیر به فرزندش چنین خطاب کرده است:آن تخت درست کن به تکررا کآگه شوی از نهایت کار
امیر خسرو نگران بوده است که اگر فرزندش با امور مالی و حسابداری سروکار داشته باشد،
انسان را به مرتبهی بلندان میرساند،امیر خسرو نیز به فرزندش سفارش کرده است که:خواهی که رسی به چرخ گردان مگذار عنان نیکمردان "