"بیاض هلال دل را کی آن طاقت بود کز فکر جانان بگذرد با یک جهان لب تشنگی از آب حیوان بگذرد من از راه هجران را بخود هرگز نمیدادم ولی آتش ره خود واکند چون از نیستان بگذرد هرکس ببیند حال من داند که هجران دیدهام آری خرابی ظاهر است آنجا که طوفان بگذرد (کلیم کاشانی) حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر حکایتی است که از روزگار هجران گفت (حافظ) چون سرآمد دولت شبهای وصل بگذرد ایام هجران نیز هم (حافظ) گر منت پیش خویش بنشانم تو نه آن آتشی که بنشینی (عراقی) مگر جانی که هر گه آمدی ناگه برون رفتی!"