Abstract:
ابو الهذیل،اولین متفکر و متکلم مسلمان است که از طریق مطالعهء ترجمههای عربی آثار فیلسوفان یونان از اصول و قواعد فلسفه اطلاع یافته و در مسائل فلسفی عصرش تأمل کرده و کتاب و رساله نوشته و به لقب باشکوه «فیلسوف معتزله»مشهور شده است،اما آثار وی از بین رفته و آنچه ما از عقاید و افکارش میدانیم از نوشتههای دیگران است.ابو الهذیل،متفکری نیرومند و جامع بوده.و علاوه بر مسائل کلامی به مسائل مربوط به انسان و طبیعت نیز اهتمام ورزیده و دربارهء اختیار و آزادی انسان و اجسام و اعراض و حرکت و سکون و سایر مسائل فلسفی اندیشیه و به اظهارنظر پرداخته است.او اولین متفکری شناخته شده که در عالم اسلام از«جزء لایتجزی»و یا«جوهر فرد» سخن گفته و جسم را مرکب از جواهر فرد دانسته است.او علاوه بر قدرت و قوت اندیشه،مناظر و مجادلی بسیار نیرومند و قوی بوده و در این فن،کمتر کسی یارای برابری با وی را داشته است.ابو الهذیل پیروانی یافت که به«فرقهء هذلیه یا هذیلیه»معروف شدهاند.
Machine summary:
ابو الهذیل علاّف؛ (622-531 هـ 048-257 م) فیلسوف معتزله دکتر محسن جهانگیری استاد دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (از ص 92 تا 16) چکیده ابو الهذیل،اوّلین متفکّر و متکلّم مسلمان است که از طریق مطالعهء ترجمههای عربی آثار فیلسوفان یونان از اصول و قواعد فلسفه اطّلاع یافته و در مسائل فلسفی عصرش تأمّل کرده و کتاب و رساله نوشته و به لقب باشکوه «فیلسوف معتزله»مشهور شده است،امّا آثار وی از بین رفته و آنچه ما از عقاید و افکارش میدانیم از نوشتههای دیگران است.
اینک جریان واقعه و صورت مجادله بنابر روایت خطیب در تاریخ بغداد و سید مرتضی در امالی از زبان خود ابو الهذیل:به من خبر رسید مردی یهودی وارد بصره شده و همهء متکلمان را قطع کرده است؛از عمویم خواستم مرا پیش او ببرد تا با وی سخن بگویم؛او ابا کرد و گفت:ای پسرک من!این یهودی بر جماعت متکلّمان بصره غلبه کرده،تو چگونه میتوانی با وی سخن بگویی؟من اصرار ورزیدم،عمویم دستم را گرفت و باهم بر آن یهودی وارد شدیم دیدیم؛او نبوّت موسی علیه السّلام را برای عدّهای تقریر میکند و چون آنها به نبوّت موسی اعتراف میکنند،میگوید:ما آنچه را که اکنون همه اتّفاق داریم،میپذیریم تا بدانچه شما مدّعی آن هستید اتفاق کنیم.
(همان،13)ابن حزم در مقام بین اختلاف مردم دربارهء نفس نوشته است:از ابو بکر عبد الرحمن بن کیسان اصمّ نقل شده که نفس عرضی است از اعراض،امّا آنها اختلاف کردند؛جالینوس گفت:نفس،مزاج مجتمعی است که متولّد از ترکیب اخلاط جسد است ولی ابو الهذیل گفت:عرضی است مانند سایر اعراض جسم.