Abstract:
در این مقاله به ضرورت تألیف کتابی در زمینه مردم شناسی ادبیات تأکید و رد پای
مردم شناسی در شعر گذشته، البته تنها با طرح موضوع و ارائه مثال، دنبال شده است.در ادامه به تأثیر ادبیات شفاهی در ادبیات مکتوب و نیز راهیابی نمونههایی از
ادبیات مکتوب به میان مردم، به اختصار، پرداخته شده است.چون به ادبیات شفاهی، در مقایسه با ادبیات مکتوب، کمتر توجه شده، از این رو در
این مجال نیز، در حد امکان و فرصت، به ویژگیهای شاخههای گوناگون ادبیات شفاهی و
کار کردهای هر یک از آنها، البته بسیار موجز و مختصر، اشاره شده است.
Machine summary:
"اگر چه نگارنده، چنان که از عنوان مقاله پیداست، به سبب مجال و دانش اندک، درباره مردم شناسی در ادبیات مکتوب و ادبیات شفاهی به اشارهای اکتفا کرده اما باب بحثی را گشوده است که میتواند ادامه یابد، و حاصل آن بی شک روزنهای خواهد بود برای تماشای گسترهای از مفهومهای گوناگون نا شناخته.
دیگر اینکه مثلهایی که از مصرعها و بیتهای شاعران در بین مردم رواج پیدا کرده، آیا نخست مردم آنها را به کار میبردهاند و بعد به شعر شاعران راه یافته یا به عکس؟ باری، میگویند، ادبیات و مردم شناسی دو مقوله جدا از هماند، آری به یک معنا چنین است، اما وجه تشابه آنها هم کم نیست و نیز تأثیر متقابل آنها.
تأثیر متقابل ادبیات شفاهی و ادبیات مکتوب را در تداول عام نیز میتوان شاهد بود:آنجا که استناد به قول معروف میشود، از اندیشهمندی سخن به میان میآید که به امور و مسائل حیات اشرف دارد اما کسی نامش را نمیداند و این شخص وابسته به فرهنگ عامه است، و آنجا که به قول فلان و بهمان استناد میشود، از اندیشه مندی که متعلق به فرهنگ خاصه است نام برده میشود که سخنش مشابهتی با سخن فرد ناشناس فرهنگ عامه دارد.
2. رد پای مردم شناسی در متنهای منثور گذشته کم و بیش دنبال شده اما در این زمینه انگار تا کنون به متنهای منظوم(دیوان شاعران)مراجعه نشده است؛از این رو تأمل در دیوان شاعران برای پژوهشگر این امکان را فراهم میکند که به نکتههای تازهای دست یابد."