Abstract:
این مقاله ضمن مرور مهمترین آموزههای شکلگیری خط مشی در پارادایم مدرنیسم،با بهرهگیری از روش ساختارشکنی ژاک دریدا به بازسازی این دانش،در زمینهی آموزههای پستمدرنیسم میپردازد.بر این اساس،در بخش نخست، آموزههای کلیدی مدرنیسم،در قالب بحث از عینیتگرایی،عقلانیت،توسعه و وحدتگرایی و تأثیر آن در شکلگیری خط مشی مرور میشوند.در بخش دوم، ضمن معرفی آموزههای مختلف پستمدرنیسم،نظریات شکلگیری خط مشی در پارادایم پستمدرن بازسازی میشوند.
این مقاله ادعا نمیکند که برخلاف مشی متفکران پستمدرن،به بازسازی دانش تدوین خط مشی پستمدرن،در قالب یک فراروایت میپردازد؛بلکه صرفا،در مقام تبیین و نقد نظریات مدرن سیاتگذاری در زمینهای جدید است.
Machine summary:
"برخلاف کژکارکردهای گفتهشده برای گروههای منتفذ،از نظر مدرنیسم انتقادی، وجود این گروهها در تمامی مراحل سهگانهی فرایند سیاستگذاری میتواند مزیت باشد؛اما مهمترین کارکرد این گروهها در دو مرحلهی شکلگیری و ارزیابی خط مشی است.
در حالی که متفکران مدرن انتقادی نظیر هابرماس بر لزوم تمایز قایل شدن میان دو معنای عقلانیت ابزاری و جوهری تأکید میورزند(کوپر و بارل،1988)؛ پستمدرنیسم معرفتی در نفی عقلانیت،تفاوتی میان خردابزاری و جوهری قایل نشده، هردو را انکار میکند.
در این میان لازم است وجه جدایی رویکرد پستمدرن و مدرنیسم انتقادی دربارهی نقش گروههای سیاسی،شبکهها و ائتلافات قدرت در فرایند سیاستگذاری،به طور دقیق بررسی شود.
تمامی معیارها یا در بازیهای ناهمگن زبانی رها و سرگشتهاند(به تعبیر دریدا و لیوتار)و یا آنکه صرفا، بر ساختهایی از مناسبات قدرت هستند؛براساس،طبقهبندی جوامع به جهان اول (توسعهیافته)و جهان سوم(توسعهنیافته)صرفا،یک لفاظی1زبانی است و استفاده از این عناوین،به نوعی نظم اجتماعی با نقشهای غالب و مغلوب اشاره دارد(هیچ، 1993،ص 555)؛چراکه اساسا نمیتوان فرهنگها و تمدنهای مختلف را با هم مقایسه کرد.
برداشت لیوتار از بازیهای زبانی،پایهی فلسفهی کثرتباورانهی اوست و موجب شده است لیوتار نیز مانند دریدا این وجه خطابی زبان را بر بعد معرفتی ترجیح دهد و بر نبود معیاری منطقی برای انسجامبخشی و وحدتآفرینی میان نظریات متکثر تأکید ورزد(حقیقی،1381،ص 40-50).
با توجه به آنچه اشاره شد باید گفت در نظریهی شکلگیری خط مشی،مبتنی بر پارادایم پستمدرن دریدا و لیوتار امکان اجماع میان سیاستگذاران در مراحل شناخت مسئله،تعیین دستور کار و طراحی خط مشی منتفی است؛هرچند به نظر لیوتار،این نبود اجماع ناخوشایند نیست و موجب ابداع و نوآوری است(همان)."