Abstract:
حقیقی بین قرآن و قرائات، نبود نص واحد معتبر برای قرآن، ایجاد اختلاف قرائات از لهجههای متعدد، اعتبار حدیث سبعةاحرف، نسبت اتهام وجود اشکالهای لفظی در قرآن به پیامبر، وجود خطا و اشتباه در نص عثمانی و نقصان متن قرآن در زمان حیات پیامبر( ـ تبیین، بررسی و نقد میشود.اندیشههای سازگار و ناسازگار درباره ادیان به ویژه اسلام مدتها است که در حال ایجاد یا شکلپذیریاند. رشد جوامع غربی و تسلط آنها بر صنعت و فنآوری موجب گردیده است کشورهای مسلمان در بعضی جهات با یکدیگر همسو نباشند. این پژوهش به بررسی ورود قرآن به غرب در زمان رنسانس نیز میپردازد و در نهایت با بیان گوشهای از نقش عظمت قرآن ـ منبع اصلی پیشرفت گروهی از اندیشمندان صاحبنام جهان، علاوه بر مستشرقان ـ میکوشد جوامع مسلمان را همسو و قرآن و دین اسلام را جهانیتر سازد.
Machine summary:
"بر اساس اصل مهمی «القرآن والقراءات حقیقتان متغایرتان» که زرکشی (م: 794 هـ ق) مطرح کرده است (زرکشی، محمدبن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، 1، 318) قرآن و قرائات دو مقوله جدا از هم هستند، پس دیدگاه نولدکه و گلدزیهر صحیح نیست، زیرا قرآن وحیی است که بر حضرت محمد( ـ برای بیان قوانین الهی و به قصد اعجاز ـ نازل شد، اما قرائات اختلاف وحی از لحاظ حروف و واژهها و چگونگی ادای حروف این واژهها از نظر مشدد و مخفف خواندن و امثال آنها است (همان).
بنابراین اختلاف قرائتها از سوی راویان است و نسبت دادن آن به پیامبر درست نیست، زیرا طبق شواهد تاریخی قرائات متعدد بعد از حیات پیامبر و در زمان صحابه به وجود آمد و تا زمانی که حضرت میان مردم بود، قرائت هم واحد بود (مؤدب، سیدرضا، نزول قرآن و رؤیای هفت حرف، 152).
آیت الله معرفت( میگوید: «ولی این احتمال (غیر وحیانی بودن الفاظ قرآن) با مسألهی اعجاز و تحدی (که بیشتر در جنبهی لفظ و تنظیم عبارت متمرکز است) منافات دارد، زیرا گسترهی تعجیز، شامل پیامبر نیز میگردد» (معرفت، محمد هادی، علوم قرآن، 57).
نتیجه با توجه به آنچه بیان شد، میتوان چنین نتیجه گرفت: 1) قرآن و قرائات ـ برخلاف نظر نولدکه ـ دو حقیقت متفاوت هستند، زیرا «قرآن» عبارت است از وحیی که بر حضرت محمد( برای بیان قوانین الهی نازل میشد، اما «قرائات» اختلاف وحی از لحاظ حروف، واژهها و چگونگی ادای حروف..."