Abstract:
براساس شناخت عوامل تشکیل دهنده ساختار مالیاتی کشورهای در حال توسعه از
جمله:پیچیدگی عدم انعطاف، عدم کارآیی و ناعادلانه بودن آن و همچنین مطالعه تجربیات
کشورها:زمینه مناسبی برای اصلاح ساختار مالیاتی بوسیله گسترش مبنا و مأخذ مالیات،
وضع مالیات بر ارزش افزوده(VAT)بهبود نحوه اداره امور مالیات و بالاخص اعتبار و
اعتقاد فراگیر به صحت فرآیند اصلاحات فراهم میآید.این مقاله اهم عناوین و
زمینههای اصلی بررسی بانک جهانی را در این باره مورد توجه قرار میدهد.اصلاح سیستم مالیاتی یکی از عوامل تنظیم کنندهی برنامههای اقتصادی در کشورهای
در حال توسعه است که روزبروز بر اهمیت آن افزوده میگردد کما این که مورد حمایت
بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نیز میباشد.عدم توازن در تراز پرداختها، اغلب
از سیاستهای مالی نامتناسب ناشی میشود و این باور روز افزون وجود دارد که راه
برخورد با عدم تعادل مالی دولت، تنها محدود نمودن هزینه نمیباشد.علاوه بر این
سیستمهای مالیاتی بسیاری از کشورهای در حال توسعه اغلب مغشوش است و امر توزیع یکی
دیگر از مشکلات عمده آنها میباشد.چنین به نظر میرسد که بازسازی ساختار سیستمهای
مالیاتی، برای موفقیت اقتصاد کلان و اصلاحات اساسی در سیاستها، بسیار با اهمیت
باشد.
Machine summary:
"چکیده:براساس شناخت عوامل تشکیل دهنده ساختار مالیاتی کشورهای در حال توسعه از جمله:پیچیدگی عدم انعطاف، عدم کارآیی و ناعادلانه بودن آن و همچنین مطالعه تجربیات کشورها:زمینه مناسبی برای اصلاح ساختار مالیاتی بوسیله گسترش مبنا و مأخذ مالیات، وضع مالیات بر ارزش افزوده(VAT)بهبود نحوه اداره امور مالیات و بالاخص اعتبار و اعتقاد فراگیر به صحت فرآیند اصلاحات فراهم میآید.
نیروی محرکه برای اصلاحاتبررسی تجربه اصلاحات سیستم مالیات نشان میدهد که ساختار مالیاتی در اکثر کشورهای در حال توسعه دارای مشخصات زیر است:پیچیده-مشکل میتوان آنرا اعمال و از آن تابعیت کرد؛غیر قابل انعطاف-نسبت به رشد و ساختار متغیر فعالیتهای اقتصادی حساسیت ندارد؛عدم کارایی-بطور جدی تغییرات نامطلوب اقتصادی ایجاد مینماید و اغلب، درآمدهای اندکی از آن حاصل میشود؛نابرابر-با افراد واحدهای تجاری در شرایط یکسان برخوردهای متفاوتی میشود؛و غیر منصفانه-اجرای سیاستهای مالیاتی و اعمال آنها انتخابی است، و به نفع کسانی است که میتوانند بر سیستم مالیاتی فائق آیند.
دروسی از اصلاحات مالیاتیدر کشورهای در حال توسعه، گسترش مبنای مالیات و کاهش نرخهای آن باید مهمترین هدف هر گونه حرکتی در جهت اصلاح ساختار مالیاتی باشد، کشورهای در حال رشد عموما مالیاتهای بالایی بر روی مبنای محدود مالیاتی وضع میکنند و این امر باعث گریز از پرداخت مالیات و بدبینی نسبت به عدالت سیستم مالیاتی میشود.
بدین ترتیب، گسترش مبنای مالیات همراه با کاهش نرخهای مالیات باعث ایجاد مخالفت عمده نمیگردد و لذا از اصلاحات جلوگیری نمینماید اما در صورتی که بعد از انجام این تغییرات مالیاتهای ترجیحی برای بهبود بخشیدن به منافع خاص مجددا وضع گردند، کوشش اولیه برای اصلاح مالیات به بدتر شدن بودجه کمک میکند زیرا در تحلیل نهایی نرخهای پایینتری بر مبنای محدودتری اعمال خواهد گردید."