Abstract:
الگوی مطلوب انسجام ملی در ایران، سیاست وحدت در تکثر است. سیاستی که مبتنی بر حفظ هویت های فروملی و تقویت پیوندهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بین آنها است. گفت وگو، سازوکاری مناسب برای ایجاد این پیوندها است. در این مقاله، با اتکاء به نظریه کنش ارتباطی هابرماس، تلاش می شود تا پرتوی بر زوایای هویت و هویت فرهنگی و راه حفظ و انسجام آن افکنده شود.
Machine summary:
"فرضیه این مقاله بر پیشفرض بند نخست آن مبتنی است که هرچه روابط وگفتوگوی بین فرهنگی در چارچوب مرزهای ملی تقویت و گسترش یابد،سیاستوحدت در تکثر نیز به سوی عملی شدن و تحقق نزدیک شده و در نهایت،انسجام ملیتقویت خواهد شد.
البته این ارتباط سطوح مختلفی همچون روابط فرد با فرد،فرد بافرهنگ ملی،فرهنگهای درون یک جامعه،فرهنگیهای ملی در جوامع مختلف باهمدیگر دارد و در سطح فراملی،فرد در جریان رابطه فرهنگی،در معرض سایرارزشهای فرهنگی قرار میگیرد و در نتیجه،فرایندی انعکاسی آغاز میشود که موجب تعامل مثبت بین اشخاص و فرهنگها میگردد.
ناگفته پیداست که وسایل ارتباط جمعی نقش بسیار زیادی در ایجاد اینوضعیت و تقویت ویژگیهای مشترک بین افراد یک جامعه دارد و در واقع،فرایند همگنسازی1به کمک این وسایل محقق میشود.
هابرماس با تفکیک کنش به کنش ابزاری(مختص مرحله نخست شناخت)و کنشارتباطی-که مقصد آن نیل به تفاهم دوسویه از طریق ارتباط میباشد و در نوع دومشناخت جای دارد-بر آن است که علائق عملی انسان بر درک روابط تفاهمی و ذهنیمیان افراد و گروههای اجتماعی متکی است،که به نوبۀ خود بر ویژگی زبان در نوعانسان استوار است.
تحقیق گفتمان ارتباطی و کنشهای اصیل کلامی بین آدمیان،قطعا منوط بهشکلگیری و قوام زمینههای آن است که ما در بحث دیگر خود به آن خواهیم پرداختاما درحالحاضر باید اشاره کرد که کشف حقیقت از طریق گفتمان،موکول به پذیرشاصالت و ضرورت وحدت نمادی و نظم فرهنگی در جامعه است.
رورتهای گفتوگوی بین فرهنگی بهاینترتیب،میتوان گفت که گفتوگو-به معنای کنش ارتباطی-به معنیشناخت سؤال و یافتن پاسخ مناسب برای سؤال مطروحه است(همانطور که نزدافلاطون مطرح بوده است)اما شرط مهم برای آغاز این گفتوگو،ایجاد درک لازمنسبت به عقیده دیگران است."