Abstract:
از آغاز دهه 1920 کوششهای زیادی برای تعیین مبانی مشخص در روابط ایران و افغانستان انجام گرفت تا آنجا که سرانجام در سال 1917 موافقتنامه ای میان دو کشور درباره تقسیم میزان آب هیرمند در بند کمال خان امضاء شد که بر این اساس آب مزبور به دو قسمت مساوی سیستان و چخانسور تقسیم شد، اما مشکل اساسی در تقسیم میزان آب رسیده نبود بلکه در خود میزان آبی بود که به بند کمال خان می رسید.
Machine summary:
"او در ابتدای گزارش،نحوهء سفر خود را چنین شرح میدهد:«پس از مذاکرات متعدد با مقامات دولت افغانستان و سفارت آمریکا[در کابل]که شرح مفصل آن در این گزارش مفید فایده نمیباشد،بالاخره قرار شد که اینجانب در معیت آقای اردشیر،کاردار سفارت کبرا [ایران در کابل]و آقای پارکر،کارمند سفارت کبرای آمریکا[در کابل]که متخصص زمینشناسی بوده،به عنوان مهمات سفارت آمریکا با اتومبیل آن سفارت چند روزی اطراف کوشک و چخانسور را بازدید نمائیم و مخصوصا از طرف آقای سفیر کبیر آمریکا[در کابل]و همچنین کارمند مزبور توصیه و تاکید شد که برای احتراز از ایجاد وقفه در مذاکراتی که برای حل قضیهء هیرمند در جریان است،مطابق تمایل دولت افغانستان این مسافرت فقط باید جنبه گردش و مشاهده را داشته باشد و به هیچ وجه اجازهء مطالعات و بعضی اندازهگیریها داده نشده بود به طوری که در تمام مسافرت اطراف کوشک،آقای پارکر عضو سفارت آمریکا ناظر عملیات اینجانب بوده و در چخانسور کلانتر مرز دولت افغانستان نیز مراقبت مینمود تا گردش و بازدید ما از حدود اجازهای که توسط دولت افغانستان داده شده است،خارج نگردد.
از نظر تهیهکنندگان گزارش(خوشبین-دارالنیل)«اگر دولت ایران موفق شود که به طریق دوم آب سهمی سیستان را تامین نماید به مراتب بر طریق اول ترجیح دارد،زیرا اگر مقدار آبی را که باید افغانها تحویل دهند در فصول مختلفه سال برحسب متر مکعب تعیین گردد به اختلافاتی که قریب یک قرن است صفای روابط دوستانهء دولتین را کدر نموده خاتمه داده میشود و در هر سال دولت ایران مجبور نمیشود شکایت نماید که افغانیها انهار جدید حفر نموده و یا سطح زراعت خود را توسعه دادهاند و بالنتیجه سهم آب ایران کم شده است و برای اطمینانخاطر و تامین آب سهمی سیستان تقاضا نماید که باید مسیر رود هیرمند را بازدید کند."