Abstract:
جامعه پدر سالار اساسا متفاوت از جامعه مدرن
بوده و ویژگیهای ارزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و گفتمان خاص خود را دارد.هشام
شرابی پدر سالاری عربی را یک کلیت روانشناختی- جامعهشناختی خاص میداند که با
نظامی از ارزشها و ساختارها و رویههای اجتماعی متعلق به نوع معینی از اقتصاد و
فرهنگ مشخص میشود.در مقابل، مدرنیته همزمان در بر گیرنده عقلانیت و انقلاب است و
ساختارها و آگاهی متناسب با خود را دارد که در غرب در فرآیند نوسازی به یک دگرگونی
ساختاری عمیق انجامید.اما این مدرنیته در رابطه سلطه میان مرکز و پیرامون(در اینجا
جهان عرب)تحریف شد و در فرآیند نوسازی جوامع پدر سالار جدید را در دنیای عرب و
اسلام بوجود آورد.شرابی روانپارگی را یک خصیصه عمده جامعه پدر سالار نوسازی شده
میداند که در آن نه از فرد و نهاد سنتی اصیل خبری هست و نه فرد و نهاد مدرن حقیقی
در آن یافت میشود.این دوگانگی و تضادهای ساختاری حتی در روشنفکران«نوسازی شده»نیز
انعکاس دارد که به قول شرابی متحد قوی پدر سالاری جدید و دشمن مدرنیته اصیل هستند و
مدلهای غربی را به بتوارهها تبدیل کردهاند.آگاهی بتواره شده هم تقلیدی و هم
انفعالی است.به این ترتیب هم در روابط و مناسبات اجتماعی و هم در ساختار آگاهی و در
جامعه پدر سالار جدید عربی و اسلامی مدرنیته تحریف شده و مدرنیسم صرفا یک عمل و
رویه انعکاسی و بتواره شده و وابسته و غیر انتقادی میباشد که نتیجه مطلوبی در بر
ندارد.
Machine summary:
"به این ترتیب هم در روابط و مناسبات اجتماعی و هم در ساختار آگاهی و در جامعه پدر سالار جدید عربی و اسلامی مدرنیته تحریف شده و مدرنیسم صرفا یک عمل و رویه انعکاسی و بتواره شده و وابسته و غیر انتقادی میباشد که نتیجه مطلوبی در بر ندارد.
به طور کلی همان بیهمتایی تاریخی مربوط به سایر فرهنگهای شاخص هندی، چینی، ژاپنی یا اروپایی غربی، به پدر سالاری عربی ویژگی تاریخی میبخشد؛زیرا همه این فرهنگها، با وجود ساز و کارهای اجتماعی-اقتصادی از نظر تاریخی یکسان، تجارب تعیینکنندهای را از سر گذراندند که توسط شرایط جغرافیایی، آب و هوایی و جمعیت شناختی خاص تعیین میشدند.
در بقیه این مقاله روی این سؤال متمرکز میدهیم:به چه معنا جامعه پدر سالار جدید، نوسازی شده است؟ نوسازی و پدر سالاری2 لغت«نوسازی»که در اینجا بر«مدرن»در بستر پدر سالار دلالت دارد، دارای یک ویژگی محوری حیاتی برای درک پدر سالاری جدید عربی معاصر است و به یک پدیده بومی منتج از تماس با مدرنیته اروپایی در عصر امپریالیسم برمیگردد.
تذکر این نکته اهمیت دارد که توسعه جوامع پدر سالار گوناگون نه تنها به واسطه ساختارهای داخلی تابع و در انقیاد دیگری (1) مختل شده بود؛بلکه به واسطه قاطعیتی که اروپا به وسیله آن به عنوان مرکز ثروت و قدرت در دنیا ظهور نمود، دچار اختلال گردیده بود.
بدین ترتیب، با این تعریف، مدرنیسم که در اروپا تجلی مدرنیته در هنر، ادبیات، فلسفه و همه اشکال تلاشهای خلاق است، در پدر سالاری جدید یک عمل و رویه انعکاسی و بت وارده شده میباشد که، هم وابسته و هم غیر انتقادی است."