Abstract:
فلسفه اسلامی در مجموع میراث یونان است و بویژه از آثار ارسطو الگو گرفته است و همچون مجموعه آثار فلسفی ارسطو شامل بخشهای منطقی،امور عامه، طبیعیات،الاهیات و حکمت عملی است.در بیان تعریف و موضوع فلسفه،با تبعیت از سنت ارسطویی به دو عنوان«موجود بما هو موجود»و«مفارقات»اشاره شده و این بحث را پیش آورده که آیا هریک از ایندو، جداگانه موضوع فلسفه است؛آیا ایندو متساویند یا یکی اعم از دیگری است؛در صورت اول چگونه؛و در صورت دوم کدام اعم و کدام اخص است.
در همه نظامهای فلسفی شرق و غرب این دو گونه بحث،یعنی عوارض موجود بما هو موجود و بحث مفارقات به هم آمیخته و گاهی قابل تفکیک از یکدیگر نیست.اما در فلسفه اسلامی،بویژه از ملا صدرا ببعد، ایندو با دو عنوان الاهیات بمعنی اعم و اخص از یکدیگر جدا شدهاند ولی همچنان ذیل عنوان جامع فلسفه اولی یا الاهیات قرار دارند.بحثهایی نیز درباره مرزبندی علمی میان ایندو صورت گرفته ولی در عمل به نتیجهیی نرسیده است.این مقاله در صدد است این وظیفه روششناسانه را در حد مقدور و در ظرفیت محدود یک مقاله به انجام برساند
Machine summary:
"اما استاد مصباح حواشی مفصلی بر مقدمه کتاب نوشته و جوانب مسئله را با اشاره به نظریات گذشتگان بررسی و اشکالات مربوط به تعریف،موضوع،عوارض ذاتی و امثال اینها را تشریح کرده،ولی در نهایت در عین تمایل به تفکیک دو علم،با دو موضوع امور عامه و مفارقات،میگوید: امکان دارد که موضوع فلسفه اولی موجود باشد از آنجهت که معقولات ثانیه فلسفی[یا]امور عامه از آن انتزاع میگردد و علم الاهی[یا دانش مفارقات]علم مستقلی شمرده میشود،چنانکه همچنین ممکن است تعریف[فلسفه اولی] توسعه داده شود،بگونهیی که شامل مسائل مبدأ و معاد نیز بشود و این بدان سان است که دو موضوع یا بیشتر برای این علم در نظر گرفته شود، چنانکه این نیز ممکن است که همهء مسائلی را که با روش تعقلی محض تحقیق میشوند در فلسفه اولی مندرج سازیم،و پیشتر[نیز]اشاره کردهییم که میتوان فلسفه را همچون دانشی در نظر گرفت که همه علوم برهانی را شامل شود و موضوع آن«مطلق موجود»باشد.
41 *** نگارنده این سطور طرفدار جدی تفکیک دانش موجود بما هو موجود از دانش مفارقات است و معتقد است که اولا این تفکیک هرچند تا به حال در عمل صورت نگرفته،اما در حقیقت از جهت روششناسانه تحقق دارد و آنچه تا به حال در آثار فلاسفه غرب و شرق اسلامی با عناوینی مثل فلسفه اولی یا الاهیات،با تفکیک صوری اعم و اخص یا بدون آن آمده در واقع دو علم با دو موضوع است،که،بسان دو جوهر مستقل روح و جسم،در کنار یکدیگر قرار گرفته است."