Abstract:
در این مقاله کوشیده شده تا با بررسی تغییرات اساسی داخلی،منطقهای و بینالمللی ایجاد شده پس از حملهء آمریکا به افغانستان،و تأثیر آن بهویژه بر نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است.از نظر نگارنده،حادثهء 11 سپتامبر و حملهء متعاقب آن به افغانستان،منجر به تحولاتی در نقش بازیگران،قواعد بازی و الگوهای رفتاری کشورهای ذینفوذ در صحنه افغانستان شده است. نویسنده نتیجه میگیرد که پس از حملهء به افغانستان،تعداد بازیگران داخلی و خارجی در صحنه افغانستان افزایش یافته،اهداف،سیاستها وابزارهای بازیگران ثابت مانده،اما نقش آنها دستخوش دگرگونی شده است و قواعد جدیدی بر صحنهء افغانستان حاکم شده است که بازیگران دخیل در بحران افغانستان باید رفتارهای خود را در چارچوب آن تنظیم نمایند. همچنین راهکارهایی برای سیاست خارجی ج.ا.ایران در این وضعیت جدید پیشنهاد شده است.
Machine summary:
"از این منظر،مهمترین قواعد بازی حاکم بر بحران افغانستان قبل ازحادثهء 11 سپتامبر را میتوانیم اینگونه برشماریم: (1)قاعدهء"همه یا هیچ" با بررسی دقیق رفتار بازیگران دخیل در بحران افغانستان،بهویژه بازیگران داخلی و منطقهای(ایران و پاکستان)میتوان مشاهده کرد ک این بازیگران،اصولا سیاست و حکومت در افغانستان را برای خود میخواستند و لذا انعطاف بسیار اندکی در مورد مشارکت دیگران در قدرت وجود داشت.
د-با توجه به سه مورد فوق،جمهوری اسلامی ایران بایستی سیاست خارجی خود را در قبال افغانستان بر پایهء موارد زیر پیریزی کند: اصل اول:پرهیز از هرگونه اقدام تشنجزا؛ اصل دوم:هماهنگ ساختن سیاستهای خود با وضع غالب د افغانستان (موقع شناسی)؛ اصل سوم:تلاش در جهت حفظ وضع موجود(در مورد مسئلهء توزیع قدرت در افغانستان)؛ اصل چهارم:ارائهء ابتکار عمل برای پیشرفت بهتر فرایند صلح در افغانستان به ویژه با هماهنگی سازمان ملل متحد؛ اصل پنجم:احیای ائتلاف منطقهای سابق(ایران،روسیه،آسیایمرکزی و هند)؛ اصل ششم:مبنا قرار دادن دولت افغانستان بهعنوان محور اصلی هرگونه همکاری دوجانبه؛ اصل هفتم:تلاش در جهت ایفای نقش مؤثر در فرآیند بازسازی افغانستان بهویژه در محورهایی که مستقیما بر امنیت و منافع ملی ایران تأثیرگذار است؛ اصل هشتم:انجام اقدامات نمادین جهت به نمایش گذاشتن حسننیت خود در قبال تحولات جاری افغانستان."