Abstract:
مسئله مقاله حاضر این است: از یکسو، غلبه توجیه کارکردی به عرفی شدن دین منتهی میگردد و از سوی دیگر، وجود توجیه کارکردی در دین و آراء متکلمان ممکن است برخی را به استفاده وسیع از توجیه کارکردی در گسترش دین و حفظ آن راغب و مصمم نماید. هدف این نوشتار مقابله با استفاده بیمحابا و گسترده از منطق کارکردی از طریق روشن نمودن ویژگیهای عرفیکننده آن و نشان دادن تفاوت آن با نمونههای به ظاهر مشترک توجیه کارکردی موجود در دین و آراء اکثر متکلمان است. آنچه توجیه کارکردی جامعهشناسان را از توجیهات کارکردی موجود در متون دینی و آراء اکثر عالمان دین متمایز مینماید، ویژگی سکولاریستی این منطق است که از طریق توجه به ویژگیهای آن به خوبی روشن میشود. تقلیل دین به ابزار اینجهانی صرف، تقدم داشتن دنیا بر آخرت، نادیده انگاشتن دین حق و رواداری تکثرگرایی، مسخ و بیاثر نمودن دین، غایتانگاری و ایدئولوژیک بودن نگاه کارکردی رایج، مهمترین مسیرهای عرفیکننده غلبه توجیه کارکردی است.
Machine summary:
"مقدمه توجیه کارکردی به مثابه نوع تبیینی که پدیدههای اجتماعی را بر اساس پیامد و آثارشان نسبت به جامعه و فرد تبیین مینماید، از جمله تبیینهای رایج و مرسوم در مردمشناسی و جامعهشناسی است که در حوزههای مختلف اجتماعی از جمله در حوزه دین از سوی مردمشناسان، جامعهشناسان و حتی متکلمان استفاده میشود.
بنابراین، پرسش این است: اگر غلبه توجیه کارکردی دین، به عرفی شدن آن منتهی میشود، چرا خود دین و متکلمان دین از چنین منطقی برای ترغیب دیگران به سوی دین و ترغیبمؤمنان به حفظ آن استفاده میکنند؟ مدعیات ما در این ارتباط به سه صورت بیان میشود : 1.
نادیده انگاشتن محتوای ادیان و رفتن به دنبال صدق عملی علاوه بر اینکه خود عامل مهم دنیوی شدن قلمداد شده است، 6 نتیجه این کار روا داری تکثرگرایی دینی به عنوان دیگر عامل مهم دنیوی شدن است؛ زیرا در این منطق محدودیتهای فردی و اجتماعی منشأ دینداری تلقی میشود؛ چون نیازهای انسانی متفاوتند؛ در نتیجه، ادیان نیز متفاوت خواهد بود.
در این صورت است که تمام آنان که دین را به خاطر کارکردهای آن پذیرفته بودند، اطراف آن را رها نموده و به سمت و سوی دیگر میل پیدا مینمایند؛ یعنی ناکارآمدی دین در کارکردهای منتسب به آن، علاوه بر دور ساختن اجتماع مؤمنان از کارکردهای منتسب به دین، آنان را نسبت به بضاعت و مقدورات و کارکردهای واقعی دین نیز بدگمان نموده و برای پذیرش بدیلهای دیگر آماده میسازد و از این طریق عرفی شدن فرد و جامعه تحقق مییابد."