Abstract:
تثبیتشدهترین سیستم آموزش هنرهای کاربردی و شیوهی تدریس اصلیترین دروس آنها که به آموزش فرآیند طراحی به دانشجو میپردازند، تدریس سنتی در کارگاه و ارایهی پروژه به دانشجویان و تمرکز آنها بر حل مشکلات نهفته در پروژه است.روش تدریس کارگاهی طراحی چنان تثبیت شده به نظر میرسد که تفکر پیرامون کاستیها و جانشینی برای آن سالها به فراموشی سپرده شده است. مقالهی حاضر سعی دارد نشان بدهد که سیستم کارگاهی تدریس چه تحولاتی را از سر گذرانده و چگونه از سیستم آموزش سنتی هنر و معماری به عرصه نوپای طراحی صنعتی راه یافته است.بحث مذکور بر تسلسل تاریخی مفهوم کارگاه در آموزش هنر و دلایل تثبیت آن به عنوان یک روش آموزش است.در نهایت نیز سعی دارد تا ضمن بر شمردن کاستیهای آن،رویکردهایی را برای ویرایش این نظام آموزشی ارایه نماید. از جمله رویکردهای ارایه شده برای ویرایش کارگاه،به کارگیری روششناسیهای خاص برای طراحی،تربیت دانشجویان در قالب آموزش مدیریت و مهارتهای راهبردی،بهرهگیری از حامی برای پروژههای محیط کارگاه به منظور آشنایی هنرجویان با توسعهی استراتژیک و ابداعی محصولات،تعریف پروژههای کلان و همکاری تمامی دانشجویان در یک پروژه واحد است.
Machine summary:
1حتی میتلند که بررسیهایی را بر روی تدریس به روش کارگاهی در معماری انجام داده عقیده دارد که در کارگاه طراحی از یک سو شکل دادن به طراحی به مثابه نوعی مهندسی و دانش و آموزش ترسیم بر مبنای اصول تثبیت شده و روششناسیهای از پیش تعیین شدهی حاکم است و از سوی دیگر حدس، گمان و تخیل به عنوان محدودیتهای نهفته در بطن ماهیت طراحی و بیعت آن به عنوان تداخلهایی در کنش عمومی سیستم کارگاهی وارد عمل میشوند.
درحالیکه در نزدیکترین رشته به طراحی صنعتی،یعنی معماری هنوز سیستم کارگاهی قادر است تا در قالب حل مسأله مؤلفههای گوناگون طراحی یک بنا را مورد مداقه و تمرین قرار دهد؛در طراحی صنعتی عرصهی طراحی کاملا دگرگون شده و طراحی یک محصول خاص به مثابه تمرینی برای ایجاد مهارت آتی در دانشجو و به عنوان راهبردی در زندگی حرفهای، تنها منجر به دوری او از واقعیتهای موجود در دنیای طراحی محصول میشود.
در همین زمان، اولین انتقادها به سیستم کارگاهی وارد شد و با توجه به اتکای آنها به ماهیت مرکزی هنرمند به عنوان راهبر اصلی یک سیستم صنعتی(که بازمانده از دورهی باوهاوس بود)ناکارآیی این سیستم برای دنیای صنعت بعد از جنگ دوم جهانی که(به واسطهی فزونی مؤلفههای گوناگون حاکم بر دنیای طراحی)از طراح توقع عمل به عنوان یک شخصیت برنامهریز و انسجامدهنده را داشت،عیان گشت.
این اشارهی مختصری را باید تاریخ تغییر ماهیت کارگاه طراحی به حساب آورد و با نگاهی به واقعیت موجود در کارگاههای آموزشی میتوان دید که ماهیت تدریس در آنها در پردازش تفکر دانشجویان برای جهت دهی به طراحان آینده تا چه مقدار ناتوان است.