Abstract:
فصلنامه 15 خرداد از بین رفته است و دیگر لزومی نمیبینیم که نقد خاطرات منسوب به او را در فصلنامه دنبال نماییم و امیدواریم بتوانیم آن نقد و بررسی را به شکل کتابی مستقل به نام منتظری در دادگاه تاریخ-چنانکه قبلا به خوانندگان فرهیخته وعده دادهایم-منتشر کنیم. 2.آنچه در مورد شیخ عبد الله نوری در پی میآید.همه اشکالات و ایراداتی نیست که بر دفاعیات نامبرده وارد است بلکه تنها نقد بخشهایی محدود است که میتواند نقش او را در توطئه امامزدایی و ایجاد جنگ نرم و به اصطلاح کودتای مخملی به نمایش بگذارد و چنانکه اشاره شد آنچه را او در دفاعیات خود و دیگر مناسبات مطرح کرد بیمایهتر از آن بود که بتواند حتی دید عناصر ضد انقلاب و بد اندیش را به سوی خود بکشد و ارزش نقد و بررسی نیز ندارد. 3.جاخوش کردن او در کنار مدعیان دفاع از خط امام و انقلاب اسلامی و حمایت بیقید و شرط عناصری که خود را متولی دفاع از قدس و آرمانهای فلسطین مینمایانند،بازگوکننده حقایقی است که نباید و نشاید از کنار آن بیتفاوت گذشت؛چنانکه سکوت معنیدار متولیان و مدعیان خط و راه امام در برابر خیانتهایی که در خاطرات منسوب به آقای منتظری نسبت به امام امت صورت گرفت نشاندهنده مظلومیت امام و نمکنشناسی کسانی است که نان امام را خوردند و آش دشمنان امام را هم زدند.اکنون برای مصالح اسلام و انقلاب اسلامی باید آن را گذاشت و گذشت و دم فرو بست. ایران مطرح و دنبال میکنند،او بسترسازی کرده و ساخته و پرداخته نموده است.از اندیشه به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی،دفاع از کنار آمدن با استکبار جهانی و در رأس آن شیطان بزرگ، دفاع از بیراههپوییهای لیبرال مآبانه آقای منتظری،دفاع از گروهک«نهضت آزادی»و منافقین حقیر و سرانجام دفاع از اندیشههای لیبرالیستی ضد خط امام و...که در دفاعیات شیخ عبد الله مطرح شده است میتوان دریافت توطئه امامزدایی،کودتای رنگی و مخملی و فتنه براندازی که در پی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به نمایش درآمد،از چه زمانی و به دست چه عناصر و مهرههایی پایهریزی و بسترسازی شده بود. اکنون بر ملت ایران روشن شده است که این تنها شیخ عبد الله نیست که دانسته یا ندانسته،آگاهانه یا ناخودآگاه در خدمت توطئه امامزدایی و انقلاب زدایی قرار میگیرد و زیر عنوان دفاعیات و...ایدهها و اندیشههای امریکایی-صهیونیستی و ضد امامی و تسلیمطلبانه را ترویج میکند و راه را برای کودتای رنگی و مخملی هموار میسازد؛در این توطئه شوم،مهرهها و چهرههایی بازیگر صحنه هستند که بایسته است ماسکها از چهره آنان برداشته و سرشت زشت آنان برای نسل امروز و نسلهای آینده برملا میگردد تا ریشه این فتنهها و فتنهآفرینیها برای همیشه کنده و سوزانده شود.امید است به یاری خداوند این رسالت مقدس را به درستی به پایان بریم و در پی نقد دیدگاهها و نظریهپردازیها ی شیخ عبد الله،به بررسی عملکردهای دیگر عوامل توطئه نشینیم و جریان فتنههای اخیر را ریشهیابی نماییم. در پایان یادآوری نکتههایی بایسته است: 1.در 21 شماره فصلنامه 15 خرداد،توانستیم بخشهایی از خاطرات منسوب به آقای منتظری را در دورانی که او در قید حیات بود مورد نقد و بررسی قرار دهیم و بسیاری از تحریفگریها و نارواگوییهای آن را برملا سازیم با امید به اینکه آن مرحوم به خود آید و دروغها و نادرستیهایی که به نام خاطرات او ساختند و بافتند،دریابند و تا دیر نشده و فرصتها از دست نرفته به جبران برخیزد و آب رفته را به جوی باز آرد؛لیکن چه توان کرد که شبکه مرموزی که دربیت او و در اطراف او تار عنکبوتی تنیده بودند هیچگاه رخصت ندادند نقد و بررسیای که در فصلنامه 15 خرداد صورت گرفت از نظر او بگذرد و او از محتوای آن آگاهی یابد و کتابی آکنده از دروغ،تحریف و تناقض به نام او بر جای ماند که اعتبار او را در میان نسل امروز و نسلهای آینده به زیر سؤال برد و البته حساب و کتاب آن در دادگاه عدل الهی انجام خواهد شد و امید است که مورد رحمت و غفران خداوند منان قرار بگیرد. با درگذشت آقای منتظری اکنون دیگر آن انگیزه شتابزا برای آوردن نقد خاطرات منسوب به او در عموما حربهای بود که مهرههای وابسته به سازمان فراماسونری و استکبار جهانی در راه پیاده کردن نقشهها و نیرنگهای اسارتبار و ضد مردمی از آن بهرههای فراوان گرفته و ملتهایی را به تباهی و روسیاهی و ذلت و خواری کشانیدهاند.عسکر خان ارومیها،ابو الحسن خان ایلچیها،میرزا ملکم خانها و میرزا حسین خان سپهسالار و تقیزادهها و...از مهرهها و چهرههایی بودند که زیر پوشش«اصلاحطلبی»ایران را به جولانگاه بیگانگان و میدان تاخت و تاز غارتگران بین المللی درآوردند و استعمارگران را به جان و مال و ناموس ملت ایران سلطه بخشیدند. چنانکه در درازای تاریخ نیز نفاق پیشگان جاهطلب و زر پرستان از خدا بیخبر و سودجویان ریاکار و فرصتطلبان نابکار نیز،با شعار«اصلاحطلبی»به رویارویی با دین خدا بر میخاستند و آتش اختلاف و فساد را در جامعه اسلامی شعلهور میساختند.قرآن کریم درباره این دسته از عناصر نفاقپیشه و نیرنگباز میگوید:«هرگاه به آنها گفته میشوئد در زمین فساد مکنید گویند ما اصلاحگرانیم.هشدار که آنها تبهکاران،اما نمیفهمند».1 بیتردید فتنههای شوم و شرارتبار پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری،برآیند دست کم 20 سال نقشهها و برنامههایی بود که طبق سیاست سیاه استکبار جهانی،صهیونیسم بین المللی و سازمانهای جاسوسی آنان،با به صحنه آوردن چهرهها ومهرههای به ظاهر انقلابی خط امامی و با بهرهگیری از عناصر فریبخورده،خودباخته،بیبصیرت و گمراه و سادهاندیشان خودخواه دنبال شده بود. شعارهای ضد مردمی،ضد انقلابی و بیگانه پسند مانند«جمهوری ایرانی»،«نه غزه،نه لبنان»،حذف شعار«مرگ بر اسراییل»،اعلام دوستی«با مردم اسراییل»!و اعلامیهها و بینانیههای بیگانه پسند و اختلاف افکن که در درازای حدود یک سال گذشته مطرح شد،میوه مسموم و فاسد درخت تلخ و شومی بود که زیر نظر سازمانهای سیا و موساد و به دست نفات پیشگانی که به نام«اصلاحطلب»نان میخورند غرس شد و رشد کرد و به بار نشست.سمپاشیهای روزنامههای مرموز زنجیرهای و جوسازیهای عناصری مانند حسین حاج فرج دباغ،سعید حجاریان،کدیور،مهاجرانی و...و نوچههایی مانند اکبر گنجی و شیخ عبد الله نوری و...در واقع یک نوع بسترسازی برای فتنههای پس از انتخابات بود. با نگاهی به بخشی از به اصطلاح دفاعیات شیخ عبد الله نوری،میبینیم آنچه را امروز عوامل فتنه در دستاویزی برای گریز از پاسخ قرار ندهد. دیری نپایید که همدستان و آموزشدهندگان پشت پرده شیخ عبد الله،دست به کار شدند و دفاعیات او را به صورت کتاب درآوردند؛به توهم اینکه با انتشار آن میتوانند خط و راه امام را بیرهرو سازند و مانیفست سازش و کرنش و تسلیمطلبی را به نمایش بگذارند!اما چاپ آن نه تنها در میان مردم ایران بازتابی نیافت،بلکه میتوان گفت اصولا به دست فراموشی سپرده شد.لذا به نظر میرسید طرح دوباره آن مطالب سستپایه و بیمایهای که مردم آگاه و رشد یافته ایران به آن بها ندادندو اعتنا نکردند و آن گفتهها را به عنوان سخنان یاوه به زبالهدان تاریخ افکندند،نه تنها درست نیست،بلکه نبش قبر است!و در واقع زنده کردن بافتههای کهنه،مرده و پس ماندهای است که در میان مردم ایران ارزش و اعتباری ندارد و راه به جایی نمیبرد.ازاینرو،پس از آزادی وی از زندان از انتشار این مجموعه خودداری کردم و بر آن شدم آن را برای بررسیهای بعدی در تاریخ نهضت امام خمینی،در مجموعه کارهای آینده بگذارم و از آن در عرصه تاریخ برای روشن کردن حقایق و بازشناسی حق از باطل و سره از ناسره بهرهبرداری نمایم؛بدینگونه از انتشار آن بهطور کلی منصرف شدم.اما رویدادهای دو،سه سال اخیر،به ویژه فتنههای ننگبار پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری پرده از روی یک سلسله توطئههای دیرینه و نهادینه شده امامزدایی برداشت و این نکته را روشن ساخت که رخدادهای پس از انتخابات یک جریان اتفاقی،ابتدایی و انفعالی نبوده است و ریشهای دست کم بیست ساله داشته است و آنچه عناصری مانند شیخ عبد الله به نام نقدی برای تمام فصول و دفاعیات مطرح کردهاند،و نیز آنچه زیر عنوان خاطرات آقای منتظری انتشار دادهاهند و اصولا به صحنهآوردن یک سلسله روزنامه و نشریه های مرموز از سوی کسانی که با نام«اصلاحطلب»بازیگر صحنه شدند،نقشه و برنامهای عمیقتر ریشهایتر و دامنهدارتر از دستیابی به قدرت و رسیدن به مقام و منصب و جریان باندبازی و جناحبندی داشته است. امروز میتوان این نکته را به درستی دریافت که اصولا شعار«اصلاحطلبی»با انگیزه پیشبرد توطئه امامزدایی و رویارویی با آرمانها و اهداف مقدس اسلامی امام،مطرح و دنبال شد؛هرچند چه بسا کسانی که دراین جرگه قرار گرفتند هیچگاه ندانستند و درنیافتند که در جریان رویارویی با امام و خط امام قرار گرفتهاند و باید گفت که امروز دشمن،تفکرات سکولاریسم و لیبرالیسم را به شکل قطرهای بر اندیشههای آنان تزریق میکند و از جزء به کل میرسد. تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دویست سال گذشته نشان میدهد که شعار«اصلاحطلبی» نوشتهای که پیش رو دارید،نقد و بررسی بخشی از دفاعیات شیخ عبد الله نوری است که در آن برخی از دیدگاهها،رویکردها و اندیشههای امام(س)مورد تحریف قرار گرفته و به زیر سؤال رفته است. این نقد و بررسی در اواخر سال 1378 به رشته نگارش کشیده شد و آماده چاپ بود که حکم دادگاه ویژه روحانیت درباره شیخ عبد الله نوری صادر گردید و نامبرده به زندان رفت. در آن برهه که وی در زندان به سر میبرد و امکان پاسخگویی نداشت،انتشار این مطالب را ناروا و دور از اخلاق دانستم؛ازاینرو،بر آن شدم انتشار آن را به پس از آزادی او از زندان موکول کنم تا راه دفاع بر وی باز باشد و عذر اینکه«دستم بسته بود،در زندان بودم،راهی برای پاسخ گفتن نداشتم و...»را
Machine summary:
"آیا شیخ عبد الله انتظار داشت که امام به عنوان جبران کار آقای منتظری(بنابر ادعای او)«در ترویج و تثبیت مرجعیت امام»!حکم خدا را نادیده بگیرد و از اعمال خلاف شرع و قانون او دیدهپوشی کند؟آیا از دید شیخ عبد الله نوری کسانی که برخلاف مصالح اسلام،انقلاب و مردم حرکت کنند و موضع بگیرند،فاسق و فاجر و بزهکار خواهند بود مگر آنهایی که بنابر ادعای او «از دوستان صمیمی امام»باشند یا«در ترویج و تثبیت مرجعیت امام نقش»داشتهاند و یا«از شاگردان برجسته امام»باشند و«درس و بحث آنان یکی از پررونقترین حوزههای درسی باشد»؟آیا اینگونه دیدگاهها و موضعگیریها نشان از این واقعیت ندارد که دم زدن شیخ عبد الله از«قانون»،«عدالت»،«مساوات»،«آزادی»و«حقوق شهروندان»مانند دم زدن روشنفکر مآبها و دگراندیشان از این شعارها میباشد و تنها جنبه شعاری و ابزاری دارد و اگر روزی خود به قدرت و ریاست دست پیدا کنند هرگز به این شعارها بها نخواهند داد و فاشیستیترین حکومتهای ضد مردمی را برقرار خواهند کرد؟ راستی شیخ عبد الله بر این باور است که امام نیز مانند برخی از چهرههای غیر متعهد و غیر مهذب میباشد که در راه دفاع از اطرافیان،بستگان،وابستگان و دار و دستههای خود، اسلام،قانون و کشور را قربانی میکنند؟ باید دانست که اگر برای امام دار و دسته،اطرافی،شاگرد،مرید،هوادار،قوم و خویش،زن و فرنزد و نوه و نتیجه مطرح بود،بیتردید برای همیشه اندر خم یک کوچه میماند و هیچگاه نمیتوانست انقلاب بیافریند و ملتی را به حرکت درآورد."