Abstract:
از منظر اقتصاد سیاسی در جمهوری اسلامی ایران تغییرات مهمی، متفاوت از ماهیت و محتوای انقلاب اسلامی،در حوزههای مختلف صورت گرفته است.این تغییرات طی چهارده دوره،از نوگرایی به بنیادگرایی و سنتگرایی در حوزهء فرهنگ و ایدئولوژی،از سرمایهداری صنعتی و جهتگیری بورژوایی در اقتصاد به سرمایهداری تجاری و جهتگیری خرده بورژوایی،و در حوزهء سیاسی از دموکراسی لیبرال و کثرتگرایی سیاسی به نوعی دموکراسی تودهای،تئوکراسی و پوپولیسم، صورت گرفته است.مقالهء حاضر میکوشد روند شکلگیری جریانهای فکری را در پیوند با رویکردهای اقتصادی و ایجاد جناحهای سیاسی و بلوکهای قدرت،بررسی نماید(رابطهء ایدهها با منافع و مواضع سیاسی)و با توجه به ماهیت گفتمان و گروهها و جابجایی آنها در هرم قدرت،امکان یا عدم امکان تحقق توسعه و دموکراسی در ایران را مورد ارزیابی قرار دهد.
Machine summary:
"دکتر سید احمد موثقی*اقتصاد سیاسی ایران در دورهء جمهوری اسلامی**چکیده:
تغییرات و تحولات فرهنگی-سیاسی و اقتصادی-اجتماعی در دورهء جمهوری اسلامی را
رهبری حزب جمهوری اسلامی و بانیان آن،با کنترل شورای انقلاب و با نهادسازی گسترده و با رویکردی ایدئولوژیک،به تدریج در برابر سیاستهای گامبهگام و عملگرایانهء دولت موقت
جناح راست با منطق تجاری،به تدریج شکل گرفت و در دورهء دوم نمود یافت،منطق تولیدی داشت که پس از جنگ و نابودی زیرساختهای اساسی کشور،با آغاز ریاست جمهوری
البته پایان جنگ با تقویت ناسیونالیسم و تأکید بر ملت و وطن و ایران و منافع ملی نیز همراه شده بود.
(ص 39)این کارخانهها و صنایع سودآور نبوده و صادرات محصولات آنها همواره با سوبسید است که برای ایران درآمد ارزی تأمین نمیکند.
رویکرد تجاری،اصلاحات اقتصادی کارگزاران و دولت هاشمی در منطق درونی خود نیز فاقد جهتگیری توسعهای بود و عمدتا در قالب رشد اقتصادی،به صورتی گفتمانی و ایدئولوژیک،
حاکم،به نحوی که خود کارگزاران و بورژوازی دولتی نیز درگیر این تعارض منافع بودند و دولت
سیاستهای اقتصادی دولت خاتمی تا حدود زیادی ادامهء سیاستهای دورهء هاشمی بود.
جدید شکلگرفته در دورهء دوم بود و هم خود به افزایش این انتظارات و توقعات دامن زد و
تقویت جامعهء مدنی انعکاس یافت ولی اینکه از کجا و چگونه دولت اصلاحات باید آنها را تأمین کند،آن هم در فضایی از تنش و درگیری و بیثباتی و به نحوی غلیظ سیاسی-
اصلاحات سیاسی را دنبال میکردند،از نظر پایگاه اجتماعی نیز خود از اقشار خرده بورژوا و طبقهء پایین برخاسته و نمیتوانستند به منطق تولید و انباشت سرمایه و سرمایهداری ملی و"