Abstract:
فروغ بلاغت و معارف کلام علی(ع)در نهج البلاغه،این پدیدهء جاودان نیز تجلی یافته است، همچنین در آیینهء شعر فردوسی نیز تابش و انعکاس آشکار داشته است.در این مقاله به قلهها و بخشهایی از این نقشآفرینی و اثرگذاری میپردازیم.
Machine summary:
به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار بیکار یک سو شوی پرستنده باشی و جوینده راه به فرمانها ژرف کردن نگاه از این پرده برتر سخن گاه نیست به هستیش اندیشه را راه نیست (فردوسی،1340،ج 1،ص 4-3) بر آن آفرین کو جهان آفرید زمین و زمان و مکان آفرید که آرام از ویَست و هم کار ازو هم آغاز از ویَست هم کار ازو سپهر و زمان و زمین آنِ اوست کموبیشِ گیتی به فرمانِ اوست ز خاشاک ناچیز تا عرشِ راست سراسر به هستی او برگواست جز او را مخوان کردگار جهان شناسندهء آشکار و نهان (همان،ج 5،ص 51) دو گیتی پدید آمد از کاف و نون چرا نه به فرمان او نه در نه چون بر آن دادگر کو جهان آفرید همان آشکار و نهان آفرید سپهری که بینی بدینسان روان توانا و دانا جز او را مخوان بباشید به فرمان او هرچه خواست همه بندگانیم و او پادشاست (همان،ص 49) ز آغاز باید که دانی درست سرمایهء گوهران از نخست که یزدان ز ناچیز چیز آفرید بر آن تا توانایی آمد پدید وزو مایهء گوهر آمد چهار برآورده بیرنج و بیروزگار یکی آتشی پرشده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک نخستین که آتش ز جنبش دمید ز گرمیش پس خشکی آمد پدید وزان پس ز آرام سردی نمود ز سردی همان باز ترّی فزود چو این چار گوهر به جای آمدند ز بهر سپنجی سرای آمدند پدید آمد این گنبد تیزرو شگفتی نمایندهء نو به نو (همان،ج 1،ص 5) این ابیات،که بر تارک اوراق شاهنامه میدرخشند،نشانی است از اوصاف خداوند که در جای جای نهج البلاغه-به ویژه در خطبهء آغازین آن در توحید و یاد کرد صفات باری تعالی و آفرینش هستی-آمده است و اینک عباراتی از آن نقل میشود: الحمد للّه الّذی لا یبلغ مدحته القاتلون و لما یحصی نعماءه...