Abstract:
پس از مرور راهکارهایی که طی پنجاه سال گذشته توسط فلاسفهء تحلیلی انگلیسی زبان برای تعریف هنر اتخاذ شده، دورنمای ارائهء تعریفی تلفیقی برای هنر،یعنی تعریف انواع منفرد هنر و تلفیق این تعاریف را در فهرستی جامع،مورد ملاحظه قرار میدهم.به نظر میرسد تعریف صور منفرد هنر آسانتر از تعریف کلی هنر نیست.علاوه بر این،نه میتوان هرآنچه را که در شاخهء1هنری خاصی قرار میگیرد هنر قلمداد کرد و نه میتوان هر نمونهء هنری در قالبی2خاص را زیر مجموعهء یک شاخهء هنری قرار داد.بعضی از آثار هنری را هم اصلا نمیتوان متعلق به یک قالب هنری دانست. بنابراین تلفیق تعاریف صور منفرد هنر(با فرض قابل تعریف بودنشان)گسترهء«هنر»را نشان نمیدهد.روی همرفته،مسائل فوق نشاندهندهء این است که رویکرد پذیرفته شده در این مقاله برای تعریف هنر،موفق و متقاعدکننده نیست.
Machine summary:
"وجود سلسله کارهایی که تحت پوشش موسیقی قرار میگیرند و در عین حال در این تعریف نمیگنجند،از جملهء دیگر موارد است:انواع آوازی و سازی،بداههسازیهای آزاد در مقابل آثار مشخصا از پیش تنظیم شده،تصنیفهای مختصر در مقابل یک دوره اپرای طولانی،تمرین در برابر اجرا،اجرای زنده در مقابل تکرار به هنگام ضبط،اجرای عمومی در مقابل اجرا برای تفریح (17).
با این همه در پاسخ به ین نکته باید یادآورد شد که این آثار هنری فوق العاده میتوانند در فهرستی متعلق به انواع مشخص دیگری از هنر قرار گیرند و بر این اساس قابل تعریف باشند.
راهکار استکر قابل استفاده نیست زیرا بررسی تمایز بین یک شاخهء هنری و قالب معادل آن فقط از این راه امکانپذیر است که هنر به طور کلی مورد بررسی قرار گیرد.
همچنین چیز دیگری را تصور کنیم که به همین اندازه غیرعملی است و آن وجود روشی برای خارج کردن نشانههای غیرهنری است که به نظر میرسد مشخصا متعلق به فهرست آثار هنری هستند،در این صورت،باز هم یک اشکال دیگر باقی میماند و آن اینکه ممکن است با اثری هنری مواجه شویم که نتوانیم آن را به هیچ قالب هنری نسبت دهیم.
در چنین شرایطی،فهرستی از انواع قالهای هنری،همهء اقلام هنری را تحت پوشش قرار نمیدهد،و همانطور که پیشتر مطرح شد شامل موارد غیرهنری زیادی نیز میشود،بنابراین فقط از طریق تعریف قالبهای منفرد هنر و برشمردن آنها در یک فهرست،نمیتوان هنر را تعریف کرد."