Abstract:
عدالت از نخستین و اصلیترین دغدغههای بشر بوده که در عرصههای مختلف زندگی و در چهرههای متفاوت عدل فلسفی، عدل کلامی، عدل سیاسی، عدل اخلاقی و عدل حقوقی، اندیشة او را به خود مشغول داشته است.موضوع این نوشتار، گزارش تحلیلی و بسیار فشردهای از عدل حقوقی، بهویژه رابطه حقوق و عدالت از دیدگاه اسلام است. اما دستیابی بهتر و منطقیتر به این مطلوب، پرداختن به رابطه حقوق و عدالت از سایر دیدگاهها را ضرور میسازد.بهاین جهت، نخست در پیشگفتار، به جایگاه بحث از عدالت در فلسفه حقوق اشاره شده است و سپس در مقدمة گفتار اصلی، عدالت موضوع گفتگوی مکاتب حقوقی تبیین و پس از آن دیدگاه مکاتب حقوق طبیعی و حقوق پوزیتیویستی درباره عدالت حقوقی مطرح شده و بالأخره پس از طرح اندیشه کلی اسلام دربارة عدالت، به ویژگیهای عدالت حقوقی اسلام و نتایج حاصل از آن اشاره و تصریح شده است که اگرچه بهطور مسلم عدالت یکی از مبانی و با نگاه دقیقتر، یکی از اهداف حقوق اسلامی است، اما مبنای یگانه و هدف وحید آن نیست، پس در ارزیابی قوانین، توجه به دیگر مبانی و اهداف نیز ضروری است.
Justic is among the primary and foremost concerns of human being which has preoccupied him in various fields of life and numerous aspects such as Philosophical، theological political، woral، and legal justice.
The present article gives an analytical and very concise report of legal justice، especially the relation of law and justice from Islamic perspective. However، easy and reasonable access to this ideal requires dealing with the relation of law and justice from other perspectives.
Thus، the prelude discusses the position of justice in the philosophy of law. The main introduction explains justice as the concern of legal schools followed by the perspective of the schools of natural law and positivist law concerning justice. Finally، having raised the Islamic outlines of justice، the article deals with the features of legal justice in Islam and its effects.
The article concludes with the point that although justice is definitely one of the foundations and rather one of the objectives of Islamic law، it is not the only foundation or the sole goal of this system. Thus، it is necessary to attend to other foundations and goals while evaluating haws and rules.
Machine summary:
"از لحاظ نظری مفهوم عدالت در ماهیت حقوق وجود دارد»(کاتوزیان، 1377، ج1، ص511) و به همین جهت، آن را جزئی از حقوق دانسته و در تعریف نهایی خویش از حقوق، بر این عنصر تأکید ورزیده و گفتهاند که حقوق «مجموعهای از قواعد الزامآور و کلی است که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت، بر زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند و اجرای آن از طرف دولت تضمین میشود»(کاتوزیان، 1377، ج1، ص666) اما از دیگر سخنان فراوان وی برمیآید که عدالت، معیار ارزیابی نیک و بد قوانین و مشروعیت و عدم مشروعیت و یا الزامآور بودن و نبودن آنها است؛ چرا که بحث از مبانی حقوق را نه با پرسش از «چیستی حقوق» و اجزا و عناصر و ارکان قاعده حقوقی، که با پرسش از سرچشمه «نیروی الزامآور حقوق» میآغازد(کاتوزیان، 1377، ج1، ص39) و آنگاه در مقام نقل دیدگاهها، از قول پیروان حقوق طبیعی -که آنان را «آرمانگرایان» مینامد - عدالت را به عنوان مبنای اصلی حقوق معرفی کند.
(تبیت، 1384، ص30) و بهاین ترتیب عدالت کلی و مطلق، نه تنها به عنوان رکن و جزء جدآئیناپذیر قانون، بلکه حتی به عنوان شرط اعتبار و مشروعیت آن نیز مورد انکار قرار میگیرد و به جای آن، قرارداد اجتماعی، یا سودمندی قانون و یا صدور فرمان توسط دولت و امثال آن به عنوان معیار ارزیابی مطرح گشته(آلتمن، 1385، ص143، و تروپر، 1384، صص363 و 365) و تصریح میشود که: «همین که قاعدهای از طرف دولت وضع شود، به عنوان حقوق معتبر است، هرچند عادلانه نیز نباشد»."