Abstract:
أخذ بالسوم کسی است که کالایی را از مالک آن میگیرد تا پس از بررسی و پسندیدن با مالک معامله کند.درباره مسئولیت آخذ بالسوم در فقه و حقوق اختلاف نظرهایی وجود دارد. عدهای ید او را به خاطر قاعده«علی الید ما اخذت حتی تودیه»ضمانی میدانند و مسئولیت عینی برای آخذ بالسوم قائل میشوند و عدهای نیز به این خاطر که او اذن تصرف در مال را دارد، او را امین فرض کردهاند و فقط در صورتی او را مسئول جبران خسارت میدانند که تعدی یا تفریط کند،ولی هر اذنی لزوما ایجاد رابطه امانی نمیکند و مأذون همیشه امین نیست،به علاوه مادهء 631 ق.م مصادیق امین را حصری دانسته،درحالیکه در هیچ جای قانون مدنی آخذ بالسوم امین شناخته نشده است و گرچه مالک به آخذ بالسوم اذن در تصرف در مالش را میدهد ولی در واقع این اذن مشروط است به اینکه یا کالا را سالم مسترد کند و یا عوض آن را پرداخت کند.
Machine summary:
"مقدمه فرض کنیم وارد فروشگاه شدهایم و چرخ دستی را برداشته و اقدام به جمعآوری کالاهای مورد نیاز خود مینماییم،در این حین ناگهدان شیشه مربایی از دست ما میافتد و میشکند، مسئول فروشگاه از ما تقاضای پرداخت بهای آن را میکند،آیا واقعا از نظر حقوقی حق با اوست یا اینکه ما مسئول پرداخت عوض آن نیستیم؟ پاسخ به سوالاتی شبیه به سوال فوق بحث«اخذ بالسوم»را پیش میآورد که ما در این مقاله برآنیم که جوانب مختلف بحث فوق را از نظر فقهی و حقوقی بررسی کنیم و بپردازیم به اینکه مفهوم اخذ بالسوم چیست؟آیا یک قاعده فقهی یا حقوقی است؟فرق آن با غصب چیست؟آیا در حکم غصب است؟آیا فقط در بیع مطرح میشود یا در سایر عقود هم جای طرح آن هست؟آیا عنصر تقصیر و عمد در آن دخالت دارد؟با قاعدهء اتلاف چه فرقی دارد؟آیا مأخود بالسوم امانت است در دست ما که باید به صاحبش برگردد1یا اینکه نسبت به حفظ آن ما مسئولیت عینی داریم؟ همانطور که میدانیم در قانون مدنی ما و سایر قوانین،از«أخذ بالسوم»سخنی به میان نیامده است،لذا برای احاطه بر جوانب گوناگون موضوع به ناچار باید از مبانی فقهی و روح مواد قانونی مدنی یاری جست،در این مقاله سعی شده با عنایت به اصول قواعد پذیرفته شده در فقه و حقوق،به ارزیابی ارائه شده در این زمینه پرداخته شود که مسلما این نوشته مصون از کاستیها و خطاها نمانده است که امید است خوانندگان محترم به آنها به دیده اغماض بنگرند."