Abstract:
تدبر،اصلی بیبدیل در تعامل و مواجههی انسان با گنجینهی وحی و کلام الله مجید است.تدبر دارای تعریف و آثار مختلف و قابل توجهی است که هم در حوزهی فکر و اندیشه و هم در مجال زندگی عمل انسان متدبر ظهور میکند. تدبر از امر آموزش و قرائت قرآن کریم جدا نیست و آن،مرهون فراهمآمدن امور و شرایطی چند است.تدبر با تفسیر مصطلح نیز دارای تفاوتهای عمده است که این مقاله در جهت تبیین آنها میکوشد.
Machine summary:
"علامه میپرسد: چگونه قرآنی که نور و هدایت برای همهی اهل جهان است،خود محتاج نور و ایضاح دیگری میشود و این دیگری کدام است و یا میتواند باشد،همچنین شأن آن چیست و اگر اختلافی پیش آمد،همچنانکه با این شدت پیش آمده،به چه مرجع و ملجأیی میتوان پناه برد؟ بهطور کلی برای در فهم یک آیه تنها دو راه وجود دارد: تنظیم مباحث علمی و فلسفی،پیرامون مسائلی که آیه یا آیاتی متعرض آنها میگردد و سپس به سراغ آیه آمدن و حمل آن بر آیه،که این طریقه مورد رضایت بحث نظری میباشد،ولی مورد رضایت قرآن نمیباشد؛شیوهی دیگر، تفسیر قرآن به قرآن و استیضاح معنی آیه از نظر همان آیه از طریق تدبر است، که این روش مورد تأکید قرآن کریم میباشد؛همانگونه که خداوند بارها قرآن را نور و هدایت و فرقان معرفی کرده و حاشا که قرآن،تبیان و مبین هر چیزی باشد، لکن مبین خود نباشد و چگونه امکان دارد که قرآن،در جمیع آنچه انسانها به آن محتاجند،مایهی هدایت و بیان باشد،لکن در مورد احتیاج انسانها به خود، آن چنین نقشی را نداشته باشد.
ایشان در جای دیگر تدبر را حق عموم مردم و بلکه وظیفه و تکلیف همهی آنان میداند و با استناد به آیهی (کتاب أنزلناه إلیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر أولوا الألباب) (ص،92)(طباطبایی،652/81)،تدبر عمومی و همگانی را هدف از نزول قرآن معرفی مینماید و ضمیر جمع را در کلمهی(لیدبروا)،به همهی مردم روی زمین(عوام و خواص)ارجاع میدهد(همان،7/5؛/71 702) مؤلف تفسیر«من هدی القرآن»میگوید: «برخی با استناد به روایات مربوط به«تفسیر به رأی»فقط کسانی را لایق تدبر میدانند که حظی عظیم از علوم و فنون مختلف داشته باشند،اما باید دانست که این پندار کاملا غیرمنطقی بوده و خواهد بود،چراکه خداوند همهی انسانها را در هر سرزمین و در هر زمان،به تدبر فرا خوانده است و محال است که او از یک سوی،قرآن را به عنوان (بیان للناس) (آل عمران،831)بستاید و از سوی دیگر، انسانها را از تدبر در آن نهی نماید."