Abstract:
با توجه به بروز شباهت علیه ولایت فقیه و نظام ولایی،این مقاله به بررسی سلطانیسم و نقد انطباق آن بر نظام ولایی میپردازد.مقالهی حاضر از سه بخش تشکیل میشود؛در بخش اول طی مفهومشناسی اصطلاحات،پیشینهی نظریهی سلطانیسم بررسی میشود،در بخش دوم به تبیین نظریهی سلطانیسم و ذکر ویژگیهای آن در 17 عنوان میپردازد و در بخش سوم به نقد دلیلهای قائلین به انطباق نظریهی سلطانیسم بر نظام ولایی پرداخته میگردد و در نتیجهگیری نظام سلطانی را کاملا بیربط از نظام ولایی میشمرد.
Machine summary:
"در لغت به معنای(جامع)و(فراگیر)است و به عنوان صفت بر رژیمهای سیاسی اطلاق میشود که دارای این مشخصات باشند:نظارت دولت بر کلیهی شؤون اقتصادی و اجتماعی و انحصار قدرت سیاسی در دست یک حزبحاکم و حذف تمامی اشکال نظارت دموکراتیک جامعه(و غالبا در داخل خود حزب نیز)و توسل و ترور برای سرکوبی هر نوع مخالفت و تسلط یک فرد در رأس حزب و دولت و تلاش برای شکل دادن به جامعه براساس ایدئولوژی حزبی و تجهیز مجموع قوای جامعه در راه هدفهای حزب و دولت و از میان بردن استقلال فرد.
حال میگوییم آیا اسلام مکانیزمی را برای رسیدن به این هدف پیشبینی نموده یا نه؟ ممکن است کسی بگوید:برای حاکمیت دین الهی،همان شرایط عمومی زمامداری از قبیل عدالت و مدیریت کفایت میکند و نیاز به شرطی دیگر نیست،مثلا لازم نیست رئیس حکومت اسلامی فقیه و مجتهد باشد5.
هرچند معصوم و یا فقیه جامع الشرایط ولایت شرعی داشته باشند،مادامی که مردم از آنها استقبال نکنند،نمیتوانند متصدی حاکمیت شوند؛چنانکه امام خمینی قدس سره در پاسخ به این سؤال که: «در چه صورتی فقیه جامع الشرایط بر جامعهی اسلامی ولایت دارد؟»، میفرماید:ولایت در جمیع حالات دارد،لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت به آراء اکثریت مسلمین بستگی دارد،که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام به بیعت با ولی امر مسلمین تعبیر میشده است(صحیفهی نور،بیتا،ج 2،ص 954)."