Abstract:
قطب الدین شیرازی دانشمند و صوفی و عارف سدهی هفتم وهشتم هجری قمری است. وی پس از مدتی اشتغال به پزشکی در شیراز، در نیمهی دوم سدهی هفتم، شیراز را وا نهاد و برای کسب دانش و علوم رایج دوران خود عازم مراغه شد. در مراغه به خدمت خواجه نصیرالدین توسی درآمد و مرتبه اش به جایی رسید که در زمرهی اعضای رصد خانهی ایلخانی درآمد و کتاب هایی در حکمت و هیئت و طب نزد خواجه برخواند. سپس برای کسب معارف عرفانی، از مراغه راهی دیار عراق عجم و بغداد و روم شد و به خدمت عارفان و صوفیان بسیاری رسید و در واپسین سال های عمر خود نیز به محضر مولانا جلاالدین بلخی و صدرالدین قونوی راه یافت و از صدرالدین اصول طریقت آموخت. قطب الدین علاوه بر دانش های دقیق زمان خود، چون طب و هیئت، در حکمت مشایی و اشراقی نیز دستی توانا داشت و می توان وی را شارحی بزرگ در این زمینه به حساب آورد. وی همچنان که اهل طریقت است، در شریعت نیز مرتبه ای بلند دارد و در دوره ای زندگی می کند که اندیشه های صوفیانه و زاهدانه و عارفانه، فراگیری تام و تمام یافته است. او را می توان از جمله افراد مهمی به حساب آورد که بر بنیاد اندیشه های عارفانه و صوفیانه، شیوه ای نو از چگونگی کشورداری و حکمرانی عرضه داشته است. شیوه هایی که در نوع خود بدیع و جالب توجه می نماید. قطب الدین دانشنامه ای دارد به نام "درة التاج لغره الدباج". این کتاب شامل دانشهای عقلی و نقلی و ادبی دوران است و به تقلید از دانشنامهی علایی بوعلی سینا نوشته شده است. قطب الدین با تاثیر از وی و با پیروی از خواجه نصیرالدین توسی در حکمت عملی اندیشه های نویی دربارهی همسازگری بنیانهای اندیشهی سلطنت با خلافت ارائه داده است. در این مقاله به جنبه هایی از این بنیان فکری قطب الدین که توجیه گر همسان بودن سلطنت با خلافت است، اشاره می کنیم.
Machine summary:
"موضوع علم سیاست و چگونگی کشور داری و حکمرانی گرچه در نوشته های سیاستنامه نویسان آمده است، اما هیچ کدام از آن نویسندگان بر بنیاد عقلی و شیوههای فلسفی به آن نپرداخته اند و تنها در اندیشهی حکیمان و فیلسوفانی چون فارابی و ابن مسکویهی رازی و ابوالحسن عامری و ابن سینا است که این موضوع زیر عنوان حکمت عملی و زیر مجموعهی سیاست مدن به آن پرداخته شده است.
اما اگر بخواهیم در این زمانهی نا مساعد پس از یورش مغول، در قرن هشتم، استثنانا شخصیتی شگفت و پر آوازه بیابیم که بر مناسبات نا به جای حاکم دوران خود می شورد و در زمانهی هول حاکمیت محتسب، قد می افرازد واز دست فرمانروایان سیاسی دون مایهی دوران و نظریه پردازان جیره خوار زمان خویش، فریاد و فغان بر می دارد و در حکم زبان غیب مردم و این دورهی سراسر ادبار تاریخ ایران به شمار می آید، یادی کنیم، و شخصیتی استثنایی را نشان دهیم، باز هم باید به شیراز برگردیم و نمایندهی واقعی آن را در شخصیت اسرارآمیز حافظ شیرازی بیابیم.
قطب الدین شیرازی از نخستین نویسندگان ایرانی به شمار می آید که در زمان یورش مغولان به ایران با دنباله روی از نویسندگان پیشین خود، دانشنامه ای در علوم عقلی و نقلی و شرعی می نویسد و در بخش سیاست مدن خود مقام سلطنت را با خلافت همسان می پندارد و پادشاه را ظل الله و سایهی خدا به حساب می آورد و پیروی و اطاعت او را بر همگان لازم و واجب می داند."