Abstract:
دو تفسیر اصلی برای تصدیق وجود دارد:نخست تفسیری است که ما آنرا "تفسیر إسنادی تصدیق"خواهیم خواند.و دیگری تفسیری است که میتوان آن را"اذعان به واقعیت داشتن معنای قضیه"نامید.مطابق تفسیر نخست تصدیق عبارت از نسبت دادن چیزی به چیزی("جعل الشیء یئا")است.این تفسیری است که به حکما منسوب است و خواجه نصیر الدین طوسی به دفاع از آن پرداخته است تفسیر دوم نظری است که ابن سینا و ابهری پذیرفتهاند و قطب رازی در برابر انتقادات خواجه به دفاع از برخاسته است.غرض از تحریر این مقاله ارزیابی پاسخهای قطب الدین رازی از انتقادات خواجه از نظر ابهری و دفاع از دیدگاهی است که خواجه در باب ماهیت تصدیق پذیرفته است.همچنین در مواردی ادله بیشتری در تأیید نظر خواجه اقامه خواهد شد. فرهنگ،62-61؛بهار و تابستان 1368؛ص ص 102-75
Machine summary:
"اعتراض دیگر خواجه در ادامهء بحث خود از نظریهء ابهری و ابن سینا پس از اشاراتی در باب مفهوم مطابقت بهگونهای که در این نظریه موردنیاز است به مشکل دیگری در این نظریه اشاره میکند و آن این است که تصدیق باید بگونهای تفسیر شود که اقسام گوناگون تصدیق و از جمله ظنی و هر آنچه بهطور کلی در برابر"تصور" در معنای متداول آن است را شامل شود24.
منظور رازی از نقل این گفته این است که چون طبق تفسیر ابهری تصدیق همانا تصور همراه با اذعان به واقعیت است و عروض اذعانی که تصدیق را پدید میآورد در مورد تصدیقات علمی و غیر علمی هردو موجود است(اصل نظریه)، در نتیجه میتوان مشاهده کرد که نظریهء ابهری منطبق است با این گفته مشهور که میگوید"قلما یخلوا التصور عن التصدیق44"و بنابراین نظر ابهری به لحاظ هماهنگی با این گفته نیز مورد تأیید قرار میگیرد.
(44)ابهری یا رازی بسیار بد"قلما یخلوا التصور عن التصدیق"تفسیر کرده است زیرا پس از آنکه"صورت تألیفی"که تصدیق است حاصل شد ذهن میتواند این صورت تألیفی را به شکل تصور درآورد مثل تصدیق"میز سبز است" ذهن میتواند آنرا"میز سبز"که تصوری میباشد،بیان کند و با این قول دیگر "قلما"معنی ندارد و به جای آن باید"کل"گفت یعنی کل تصور لا یخلوا عن التصدیق و اگر"قلما"را بخواهیم حفظ کنیم"فلما"به معنی"هیچ"است در جملهء سالبه."