Abstract:
Morality as somehow involving rationality and impartiality received classic
expression in philosophy of Kant who frankly speaks of “rational and
impartial spectator” in contemplating the universal law. The overall aim of
this paper is to show (1) that the idea of morality implies rationality and this
will be reached at in refuting the moral scepticism; but (2) it does not
necessarily indicates impartiality, since the justification of the principle of
impartiality does not solve the problem of justifying particular moral
principles. I will start with the question "Why should we be moral?” and
then turn to moral rationality to refute moral scepticism, finally the
relationship between rational morality and the principle of impartiality will
be reconsidered.
Machine summary:
"و اگر بر این همه بیفزاییم که کتاب "لامبدا"به عنوان بحش الهیات استدلالی متافیزیک همواره و از اولین دوران ظهور این آثار به عنوان جزء اصلی آن محسوب میشده است،و باز اگر بیفزاییم که در سایر رسالههای"مابعد الطبیعه"(آنچنانکه در مقاله دیگر ذکر آن خواهد آمد)مانند آلفای کوچک،متناسب با بیان فنی متافیزیک مطالبی در راستای دلایل خداشناسی "درباره فلسفه"به چشم میخورد و نیز در دیگر آثار ارسطو شواهد و قرائن عدیدهای بر وجود تفکر خداشتاسانه واحد و منسجم در اندیشه ارسطو در کار است که در هر اثر به نوبه و متناسب با خود،متجلی شده است (و به خواست خدا به این موارد در مقاله دیگری اشاره خواهد شد)،نتیجتا میتوانیم بگوییم که تصور ما از الهیات ارسطویی و مختصات فکر دینی ارسطو همچنان در لایهای از غبار و مه گرفتگی قرار دارد.
البته وارد شدن در ادله طرفین بحث و نشان دادن موارد خطا چه در تفسیر کلی و چه در موارد جزئی از کتاب متافیزیک و دیگر مسائل راجع به آن یک تحقیق گسترده و دقیق را میطلبد که طبعا مجال طرح آن در یک مقاله و آنهم بطور استطرادی نیست و کاری که انشاء الله باید در حد رساله دکتری انجام شود،ولی آنچه که میتوان به عنوان یک ایده کلی راجع به اینگونه تحقیقات ابراز کرد اینست که اگرچه اینگونه تلاشها،موجب روشن شدن جزئیات فراوانی از تاریخ فکر و اندیشه میشود ولی اینکه بتوانیم به کمک حدس و گمان و براساس شواهدی که همواره قابل تفسیرهای متضاد هستند و در پارهای موارد براساس"فقدان شواهد"کافی حکم به این کنیم که سیر تاریخی اندیشمند 2500 سال قبل چگونه باید باشد و یا اینکه فلان کتاب باید قبل از کتاب دیگر نوشته شده باشد و سپس بر این احکام نتایج فلسفی مترتب نمودن،به نظر نمیآید که کاری قابل دفاع و به دور از مصادرات روانی و فکری باشد."